بریزم اشک پیوسته، حسین بار سفر بسته
برادر جان! برادر جان! بـرو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
همه بودم، همه هستم، شتابان رفتی از دستم
من آخر خواهـرت هستم، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
توقف کن در این صحرا، که جای مادرم زهرا
ببوسم حلـق خشکت را، بـرو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
فدای کام عطشـانت فدای چشـم گریانت
نگاهی کن به طفلانت، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
تو با من یار و هم دردی، وداعی در حرم کردی
کـه دیگـر بـر نمی گردی، بـرو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
دعا کن تـا بمیـرم مـن، عزا برتو نگیرم من
که بعد از تو اسیرم من، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
تمام آرزوی مـن، نگاهـی کن بـه سوی من
سپس از پیش روی من، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
ببین حال دل زارم، مـرو ای آخـرین یارم
که من تنها تو را دارم، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
یک ماه خون گرفته 1- غلامرضا سازگار