ای روی گلگون خـدا خـودنمایی کن
قرآن بخوان قرآن بخوان دلربایی کن
حسین حسین حسین ابی عبدالله
از زینبت دل میبرد لحن شیرینت
گشتـه زیارتگاه من حلق خونینت
حسین حسین حسین ابی عبدالله
از نوک نی برد خترت یک تبسم کن
هم بهر او قرآن بخوان هم تکلّم کن
حسین حسین حسین ابی عبدالله
از چشم من جاری بُوَد اشک طوفانی
بَـر روی تـو پیدا بود خـونِ پیشانی
حسین حسین حسین ابی عبدالله
گیرم جدا بین ره از کاروان گشتی
در خانۀ خولی چرا میهمان گشتی
حسین حسین حسین ابی عبدالله
قـرآن تو چه میکند بـا دل زینب
گردد به دور نیزهات محمل زینب
حسین حسین حسین ابی عبدالله
با دستِ بسته میبرند خواهرانت را
بـا تازیانـه میزننــد دختــرانت را
حسین حسین حسین ابی عبدالله
مسافران صفر یک- غلامرضا سازگار