گل بیخار کجاست؟ سرو سردار کجاست؟
علقمه ای علقمـه دست علمدار کجاست؟
لالـۀ یـاس مـرا در چمـن انداختهاند
طوطی عشق مرا از سخن انداختهاند
دسـت عباس مرا از بـدن انداختهاند
دیـدهام زار گریست به علمـدار گریسـت
وایِ من وای به من قاتل لشگر کفّار کجاست؟
قسمتم محنت و ماتم شده سبحان الله
پُشتـم از مـاتم او خم شده سبحان الله
گـل یاسم ز چمن کـم شده سبحان الله
بی علمدار شدم بی کـس و یار شدم
آنکه او آنکه بود به دل غمزدهغمخوار کجاست؟
رفت بی تاب ولی خواست به دل تاب آرد
رفـت دریـــا کــه بـرایـم گهـر نــاب آرد
از بـــرای علـــیِ اصغــــر مــن آب آرد
بی معین گـردیدم دل غمین گردیدم
ای خدا ای تو خدا دست و مشک و عَلَم و یار کجاست
زینـت گلشن مـن دستـه گل یـاسم بود
بـه خـدا روشنـیِ دیــدهام عبــاسم بود
روح عشق و ادب و غیرت و احساسم بود
هستیام رفت ز دست پشتم از داغ شکست
بعــدِ او، بعـــد از او به من تشنه طرفدار کجاست
فانوسهای اشک 1 - حسن هارونی (آیت)