تیـر بر چشم یقین میزنند این مشرکین
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
واژگـون شد ساغرش غرق خون شد پیکرش
چشـم ساقـی را نگـر دسـت سقّـا را ببیـن
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
واژگــون شـد واژگـون غرق خون شد غرق خون
تـا فتـاد از روی اسـب مــاه آمـــد بــر زمیـن
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
آه! مـیآیــد فـرود بـر سـر ساقـی عمود
رفت سقّا در سجود یــا امیــرالمـؤمنین
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
در میـان همهمـه شـد معطّـر علقمه
آمد از ره فـاطمـه ای برادرجان ببین
آه از داغ دلِ مادرش امالبنین
فانوسهای اشک 1 - جواد زهتاب