سردار بیدست و سرم یا ابوفاضل شکسته داغت کمرم یا ابوفاضل
امیـر سپــاهـم - امیــدم، پناهـم
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
فرماندۀ بی لشکر و سقّای بیآب برخیز و آلالله را دریاب، دریاب
حرم قحطآب است- جگرها کباب است
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
واویلتا! دست علمدارم، جدا شد دست و سرش، یکباره تقدیم خدا شد
داغ او بر جگر - دست من بر کمر
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
بااشک خونین،دیدۀ خود را بشویم شاید به میدان،دست سقّارا بجویم
دو بازویت قلم - نه دست و نه عَلَم
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
عباس من باصورت ازخون خضابت نقش زمین گردیده دست و مشک آبت
در حرم، سکینه - میزند به سینه
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
عباس من، تو لشگر حق را، امیری بعد از تو گردد، قسمت زینب، اسیری
پــاسـدار حــرم - یــار بییـاورم
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
ام البنین باشد اگر چه در مدینه زهرا به جای مادرت زند به سینه
مــاه دو فـاطمه - شهیـد علقمـه
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
تو در کنار علقمه، تنهای تنها من ازغمت سوزم چو شمع انجمنها
پس از قتل پسر - شدم بی برادر
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
تو در زمین کربلا هستِ حسینی دستت زتن افتاده و دست حسینی
ای همه هست من - رفتی از دست من
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
در یاری قرآن فدا شد، هستِ عباس زهرا شفاعت میکند با دست عباس
در صف قیامت - این بـود مقـــامت
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
ای پاسدار عترت و یار ولایت در عین بیدستی، طرفدار ولایت
بیتو سوی حرم - خون دل میبرم
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
دست تو، یاری از، مقام رهبری کرد تیغ تو کار ذوالفقار حیدری کرد
باب حقپرستت - بوسه زد به دستت
برادر، اباالفضل برادر، اباالفضل
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار