کنـم بــر پـا لـــوایت یا ابوالفضل
خوشا آنکس که میکوبد شب و روز سـر و جـانم فـدایت یا ابوالفضل
درِ دولـتســرایـت یـا ابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
بـه مـا آمـوختی درس وفــا را بنـازم بــر وفـایت یـا ابوالفضل
در اقلیمِ عـواطف شهـریار است کسی کو شد گدایت یاابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
فضـای جـان مـا شد عطرآگین ز نـــام دلــربایت یــا ابوالفضل
هنـــوز از نینــوای عشــق آید به گوش جان نوایت یا ابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
به بزم عشق میسوزم چـو شمعی بــه یـاد مـاجرایت یا ابوالفضل
چو لاله شد نهان در محفل خون قـد و سـرو رسـایت یا ابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
خدا شد خــونبها گر بر حسینش حسین شد خونبهایت یا ابوالفضل
ز شرق نیزه سرزد همچو خورشید سـرِ از تـن جـدایت یــا ابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
تو هم پروانه و هم شمع عشقـی که سـوزم در عـزایت یا ابوالفضل
ز ابـر دیـده جـاری شد چو شبنم سـرشک غم بــرایت یا ابوالفضل
ابوالفضل یا ابوالفضل (2)
فانوسهای اشک 2