ای سکینه تشنگـان را از نـوا خـاموش کن
بانگ «بوفاضل کجایی» را ز زهرا گوش کن
وای زینب خدا وای زینب
سالار خواهر اباالفضل سردار بیسر ابالفضل غمخوار اصغر اباالفضل
در کنـار علقمـه جـــام دل ســاقی شکست
تشنهکامان جای مشکِ آب، آوردم دو دست
وای زینب خدا وای زینب
میر سپاهم ابالفضل تنها پناهم ابالفضل در سوز و آهم ابالفضل
چشم ساقی گرچه پر خون است و زهرا را ندید
آن ادب آمــــوز از مــادر، خجــالت میکشید
وای زینب خدا وای زینب
عشقم برادر را اباالفضل بر پای مادر ابالفضل افتاده بیسر اباالفضل
فانوسهای اشک 3 – مصطفی نظری