امشب، امشب، بوی عطر یار آید
ماهم، ماهم، در این شبِ تار آید
آفتـاب نـی، مـاه ویــرانـه آمـدی پیشـم، چه غـریبانه
بابا! بابا! جــانم شود فدایت
بگذار، بگذار، گریه کنم برایت
از لب خشکت، بوسه می گیرم با تو می آیم، بی تو می میرم
دیشب،دیشب، شب تا سحر نخفتم
تـا صبـح، تا صبـح، یا ابتا می گفتم
هر کجـا نـامت، بـر زبان بردم تـازیانه از قـاتلت خـوردم
عمـه، عمـه، از من دفـع خطر کرد
خود را، خود را، از بهر من سپر کرد
بـا همـه داغم، با همه دردم بــرای عمه، گریـه می کردم
یاسم، یاسم، نیلوفری گردیده
سیلی، سیلی، نـاز مرا کشیده
امشب ای بابا، تو بکش نازم تا که من هم، جان در رهت بازم
اشکم، اشکم، وقف لب عطشانت
گوشم، گوشم، بـه نغمـۀ قـرآنت
اشک گلگون و خـون پیشـانی از تـو ویــرانه شد چـراغانی
یک ماه خون گرفته 2- غلامرضا سازگار