ای گشته زره، بر تن تو پیرهن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
پامال شد از سمّ ستوران، بدن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
قـرآن حسـن، آیــۀ ایثـــار حسینـی
بگرفته به کف، جان و خریدار حسینی
از کـودکـی خـویش گـرفتـار حسینی
افسوس که صد پاره شد از تیغ تن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
ای خورده عسل از دم شمشیر شهادت
ای یـافتـه در مکتـب ایثـــار، ولادت
بـا آنکه بـود در نفـست روح عبـادت
لبـریـز ز خـونـاب گلـو شد دهـن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
افسوس که چون لاله، ز تیغت همه چیدند
افسـوس! که پهلوی تـو، بـا نیـزه، دریدند
افسوس! کـه بـر کشتن تـو تیـغ کشیدند
افسوس! کـه افتـــاد خــزان، در چمن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
ای کـرده عمـو مثل پدر، گریه برایت
ای گفته عمو جان عمویت به فدایت
ای حجلهگـه شـادی تو، بزم عـزایت
ای خلعت شادی تـو، بر تن، کفن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
یک کشتۀ صد پارهتن و این همه قاتل
بر بسمل خونین حسن، ناله کن ای دل
والله بـوَد بهـــر عمـو داغ تـو مشکـل
مثل جگــر پــاک حسن شـد بدن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
سخت است عمو، جسم تو صدچاک ببیند
رخســار دل آرای تــو، بــر خـاـک ببیند
آغشتـه بـه خـون، ایـن بـدن پـاک ببیند
مـانده است سخـن بـر لب شکّـرشکن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار