ای بیزره، ســرباز در خــون آرمیده
کی پیکر پاک تو را در خون کشیده؟
گل باغ حسن بگو با من سخن
قاسم شهیدم، قاسم شهیدم
من از امــام مجتبی، شـرمنده هستم
اینگونه دست و پا مزن، بر روی دستم
یاس گلگون شده غرقه در خون شده
قاسم شهیدم قاسم شهیدم
با چشم خود، در موج خون، کردم نگاهت
دیـدم کـه خـاک حجلهگه، شد قتلگاهت
گشته پاره تنت مثل پیراهنت
قاسم شهیدم قاسم شهیدم
تو ماهی و زخمت به تن مثل ستاره
مـانند اکبـر، پیکـرت شـد پـارهپـاره
عمویت فدایت بگریم برایت
قاسم شهیدم، قاسم شهیدم
اهل حرم! قاسم فدا، در راه دین شد
قــرآن پارهپـارهام، نقـش زمین شد
زخم تو مشکلم داغ تو بر دلم
قاسم شهیدم، قاسم شهیدم
زخم تنت را شویم از اشک دو دیده
جـان عمـو از مـاتمت بر لب رسیده
پیکرت را بـرم در بر اکبرم
قاسم شهیدم قاسم شهیدم
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار