سپـــرت سینـۀ مجـــروح و زره پیــرهنت
اجلـت یار و عسـل لختـــۀ خون در دهنت
سیـــزده ســورۀ قــرآن عمـــو بـا چه گنه
شستـه با خـون گلـویت شـده آیات تنت؟
روی هــر زخم تـو بـاشد اثـــر زخـم دگـر،
جــای مــرهم که گــذارنـد بـه زخم بدنت
آب غسلت شـده خـون و کفنـت زخمِ فزون
تو شهیدی، چه نیاز است به غسل و کفنت؟
مـیزنـد چـــاک، گریبـان جگـر را یــوسف
گــر ببینـد که به خون شسته شده پیرهنت
جگر سنگ بســـوزد ز غمـت چـون دل من
تـو چه کردی که شود سنگ، جواب سخنت؟
قتلگــاه تـــو شــده حجلــۀ دامــادی تو
میچکد خون سر از زلـف شکـن در شکنـت
چاکچاک است تنت چـون جگر پاک حسن
ای ز سر تـا بـه قدم حُسن حسن در حسنت
من نگه کـردم و تـو دیده بـه هـم دوختهای
جگرم سـوخت از این دیده بـه هم دوختنت
هـر دلـی شمـعصفت سـوخته در مـاتم تو
چـون دل «میثـم» دلسـوخته در انجمنت
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار