ای آل هاشم را چراغ انجمن قاسم
صدپاره تن قاسم
بر پیکر پاکت زره شد پیرهن قاسم
صدپاره تن قاسم
ای مصحف ورق ورق از ســـم اسبـــانم
مثــل علیاکبـر شدی در پیش چشمانم
جـانـان من بـر لب رسیـده از غمت جانم
ای گل چرا گـردیدهای خونین بدن قاسم
صدپاره تن قاسم
زینـب بیـا قـرآن بخـوان قاسم فدایی شد
ماه حسن سر تـا قدم در خون خدایی شد
تـا صبح محشـر قاسمم کرب و بلایی شد
جان داده پیش چشم گریان حسن قاسم
صدپاره تن قاسم
خشکیده لب جان دادنت بهر عمو سخت است
بر روی خــاک افتـادنت بهـر عمـو سخت است
سرـ بر زمین بنهـادنت بهـر عمـو سخت است
در پیش چشمـم دسـت و پـا کمتر بزن قاسم
صد پاره تن قاسم
من با لب عطشان تو را از خود جـدا کردم
مثــل علـی یکبــاره تقــدیم خـــدا کردم
در ایـن منـای خـون ذبیحـم را فـدا کردم
مـن گـریم از بهـر تـو و تو بهر من قاسم
صدپاره تن قاسم
نعـش تـو را بـا خود برم در خیمهها تنها
نگـذارمت در این بیـابـان بیـن دشمنها
شیـون زنند از مـاتمت در خیمهگه زنها
خیمه شده در ماتمت بیتالحزن قـاسم
صدپاره تن قاسم
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار