اجـر رسـالت شد شمشیر جفا صـورت اکبر را خـون داده صفـا
علی علَی الدنیا بعدک العَفا
داغ جوان سخت است از بهر پدر بـا دیـدۀ گریان میکنم نظــر
فـرق علیاکبر گردیده دو تا
علی علَی الدنیا بعدک العَفا
شـد جگـرم پـاره ای اهـل حرم پاشیده شد از هم جسم اکبرم
عجب ادا گردید حق مصطفی
علی علَی الدنیـا بعـدک العَفا
رفتی به دیـدار جـدّ و مـادرت غـریب و تنها شد دیگـر پـدرت
صدپاره از شمشیر گشته پیکرت
علی علَـی الدنیـا بعـدک العفـا
تـا دَهَمت آب از اشک دختـرم بـار دیگـر برخیـز رو کن به حرم
تا من به دنبـالت آیم از قفـا
علی علَی الدنیـا بعدک العفا
قـرآن پیغمبـر پــاره پـاره شـد آیــات خونینش بیشماره شد
چگونه بـردارم پیکرش ز جا
علی علَی الدنیا بعدک العفا
ماه من افتاده در دریای خون دیگر نیازی نیست آید شمر دون
داغ علیاکبر میکُـشد مـرا
علی علَی الدنیا بعدک العفا
دو دریا اشک 1- غلامرضا سازگار