من میوۀ قلبم را، از شاخه جدا کردم (2)
لب تشنه جـوانـم را، تقـدیم خدا کردم
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
آه از جگرم خیزد، اشک از بصرم ریزد
از صورت خونینـم، خـونِ پسرم ریزد
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
من با خبـر از تـو و تـویی بی خبری از من
من تشنۀ تو از تو و تـویی تشنهتری از من
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
لب تشنه شد از میدان، رو در حرم آوردی
خجلت زده سقــا را، از الـعطشت کردی
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
هنگام نماز صبح، در خیمه اذان گفتی
هنگام نماز عصر، در بستر خون خفتی
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
بـالای سـرت چشمم، با آب روان آید
زینب به حرم بیرون، زهرا ز جنان آید
ای لالۀ پرپر، بابا علی اکبر (2)
فانوسهای اشک 2