آمد از حـرم، شبـه پیغمبر
روح من جدا، شود از پیکر
اکبـرم رود، سوی قربانگاه
وا محمّدا، یا رسولالله (2)
خـواهرم بیـا، بـه تمـاشایش
تـا کنی نگـاه، قـد و بـالایش
اکبــرم دگــر، بــر نمیگـردد
در حـرم دگـر، بــر نمیگـردد
میرود علی، با رخی چون ماه
وا محمّدا، یا رسولالله (2)
تـابـد از نقـــاب، چهــرۀ اکبـر
تـا کـه شـد عیـان، روی پیغمبر
او به جدّ من، اشبه الناس است
بین لالهها، چون گل یاس است
مـاه هـاشمی است، بیـن آلالله
وا محمّدا، یا رسولالله (2)
پرپر این گلم، میشود یا رب
پیـش دیـدۀ عمهاش زینب
بــر فـلک رسد، نــالـۀ لیلا
میشــود خـزان، لالـۀ لیلا
میسپارمش بـه تـو یـا الله
وا محمّدا، یا رسولالله (2)
فانوسهای اشک 2- محمد نعیمی