ای بنی هاشم آه و واویلا رفتـه از دستم لالۀ لیلا
گشته پیش چشم بـابـا جسم اکبــر «ارباً اربا»
واعلیّا واعلیّا
روی پیغمبر، لالهگون گردید صورت اکبر، غرق خون گردید
ای خـدا خـون بـر دلم شد داغ اکـبــر قـــاتـلــم شـد
واعلیّا واعلیّا
ای بنی هاشم از حرم آیید بهر تشییع اکبـرم آیید
از دو دیـده خـون ببـارید بـر جـوانم گـل ببـارید
واعلیّا واعلیّا
ای خدا حقّم را ادا کردند فرق فرزندم را دو تا کردند
نـاله ســر زد از نهــادم گـه دویــدم، گـه فتـادم
واعلیّا واعلیّا
میوۀ قلبم بر زمین افتاد یا محمّد از صدر زین افتاد
داغ اکبــر شـد نصیبم مـن غریبـم، مـن غریبـم
واعلیّا واعلیّا
ای علی برخیز، گریه کن بر من خنده بر اشکم،میزند دشمن
یـا بــرایــم دسـت و پــا زن یـا کـه بـــابــا را صـدا زن
واعلیّا واعلیّا
بر تو میگریند اندرین صحرا یکطرف زینب یکطرف زهرا
میزنــد بـــر سـر سکینـه بـلـبــل بــــاغ مــدینـه
واعلیّا واعلیّا
فانوسهای اشک 3 – غلامرضا سازگار