شسته شد از خون جبین روی علی اکبر من

پنجـۀ قـاتـل بــود و مــوی علی اکبر من
وای وای، علی اکبر (2)
فرق منیـر پسـرم گشتـه چـو فــرق پــــدرم

با چــه دلـی سـوی حـرم پیکـــــر او ببــرم
وای وای، علی اکبر (2)
ای همۀ حـاصل من داغ تـو شـد قـاتـل مـن

یـاد لب تشنـۀ تــو خـون شـده بـابا! دل من
وای وای، علی اکبر (2)
روشنـی چشـم مـن و قـــوت زانـــوی منی

بـا نگـه بستـۀ خـود قلــب مــرا می شکنی
وای وای، علی اکبر (2)
به! کـه چه زیبا شده ای ای پسرم ای پسرم

اربـاً اربـا شــده ای ای پســرم ای پســرم
وای وای، علی اکبر (2)
ای پسـرم کشته مـرا زخـم تن و زخـم سرت

خیز و ببیـن قــاتل تـو خنـده زنـد بـر پدرت
وای وای، علی اکبر (2)
 

یک ماه خون گرفته 6- غلامرضا سازگار