من بـرای خدا دستهگل میبرم
باشد این دستهگل غنچۀ پرپرم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
چهــرۀ لالهگـون میپسندد خدا
حنجر غرقه خون میپسندد خدا
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
خنده کن تا که از خون خضابت کنم
بر ســر دوش خـــود آفتـتابت کنم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
هدیه بر خالق داورت میکنم
پیش تیــر بلا سپرت میکنم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
سینه و دست من شده گهوارهات
گشته تقــدیم حـق گلوی پارهات
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
عهـد من بـا خدا از تو کامل شود
قسمتت جای شیر، تیر قاتل شود
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
گرچه با سنِّ کم تو علیاصغری
بر روی دست من حجتِ اکبری
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
دو دریا اشک 1- غلامرضا سازگار