یـابن ام البنین العطش العطش
میر و سالار دین العطش العطش
تـو فـرمـانده و میـر کـلّ قوایی
تو باب الحوائج تو مشکلگشایی
تـو سقّای صحـرای کرب و بلایی
لب خشکم ببین، العطش العطش
یـابن ام البنین العطـش العطـش
حرم، پر شده از آه و فریاد و ناله
ببین بـر کف دست طفلان پیاله
نهاده از عطش دختـر سهسـاله
دل خود بر زمین، العطش العطش
یـابن ام البنین العطـش العطـش
سـاقی طــایرانِ وحـی مدینه
نگـه کن، به اشک زینبِ حزینه
نفس گشته در قلب زار سکینه
نالــۀ آتشیـن، الـعطش الـعطش
یابن ام البنیـن العطـش العطـش
کودک ششماهه، میزند صدایت
حضـرت فـاطمه، میکند دعایت
به قـربـان بـازوی مشکلْگشایت
نجل حبلالمتین، العطش العطش
یـابن ام البنین العطـش العطـش
ای علی بوسه زن، بر دو بازوی تو
مـن کـه شرمندهام از گل روی تو
دیـدۀ تشنگـان حـرم، سـوی تو
ذکر ما شد همین، العطش العطش
یـابن ام البنیـن العطـش العطـش
ریزد از چشم گلهای زهرا گلاب
آتــش تشنگی همه را کرده آب
ای امیــد دل عتــرت بــوتراب
اشک چشمم ببین، العطش العطش
یــابن ام البنـین العطـش العطـش
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار