امشب در کربلا قحطی آب است بر تشنگان، دل دریا کباب است
از آل طــاها، شــرمنده سقّــا
عباس واعطشا عباس یا عباس
فریاد العطش خیزد به گردون اصغر لب تشنه و سقّا دلش خون
ای بحر غیـرت، سقای عتـرت
عباس واعطشا عباس یا عباس
ســردار لشکـر و سقّای بیآب رقیه از عطش، گــردیده بیتاب
رنگش پریده، اشکش به دیده
عباس واعطشا عباس یا عباس
عبــاس ای پسـر ساقـی کوثـر تنها سقــا تویی، ای میرلشکر
دارد سکینـه، آتش بـه سینه
عباس واعطشا عباس یا عباس
دریا، شرمنده از سقای آب است سقا، شرمنده از طفل رباب است
اصغـر زند پر، در دست مادر
عباس واعطشا عباس یا عباس
تو مهـر زهرایی، ای آب دریــا بنگـر لبِ خشکِ حسین او را
یـک مـاهپاره، گـوید همـاره
عباس واعطشا عباس یا عباس
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار