کودکم و ششماهه سرباز حسینم در کودکی یـار سرافراز حسینم
هستـیام وقــف پـــدرم بــاشد حنجر خشـــکم سپــرم باشد
یا حسین مظلوم
گرچه تلظّی میکنم مانند ماهی یک تنه هستم بر امام خود سپاهی
دوش بـابــا شـد قتلگــاه من تــا شــود گلگون، روی مـــاه من
یا حسین مظلوم
اصغر، ذبیح عیـد قربان حسینم یک آیۀ کوچک ز قرآن حسینم
سپــر پیــکـــان بـلا هستــم مهــر طــومــار کـربلا هستم
یا حسین مظلوم
خون گلویم گشته آب و آبرویم خندد به پیکان بلا زخم گلویم
مــرغ خـونین دست زهـرایم سنـد مظلــومــی بـــابـایم
یا حسین مظلوم
اگرچه خشکیده لبم ازقحط آب است محاسن حسین ازخونم خضاب است
افتخـار مــا مــرگ خــونیـن است خـاندان وحـی، کــودکش این است
یا حسین مظلوم
فـرزند فـاطمه زند بوسه به رویم بیرون کشد با دست خود تیر از گلویم
مهــر طــومــار شهـــدا هستم بـــه خــدا مـن خـــون خدا هستم
یاحسین مظلوم
خـون مرا پدر به آسمان فشاند زهرا برایم در جنان روضه بخواند
آسمـان گـــریــد در عزای من روضـه میخــواند از بــرای من
یا حسین مظلوم
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار