غنچـۀ خونین و پـرپــر! علیاصغر
چشم خود را وا کن مادر! علیاصغر
ای طفل معصومم کودک مظلومم
لالهگون از خون شد روی چو ماه او
شـانـۀ ثـــارالله شــد قتلگـــاه او
ای طفل معصومم کودک مظلومم
بـا گلـوی تشنه جان را فدا کردی
خون خود را وقف خون خدا کردی
ای طفل معصومم کودک مظلومم
جان مادر! یکدم با من تکلم کن
یا بزن دستوپا یا یک تبسم کن
ای طفل معصومم کودک مظلومم
شیر اگر ندارم خون در جگر دارم
جگــرم میسوزد؛ داغ پسر دارم
ای طفل معصومم کودک مظلومم
زنده میشد جانم از رنگ و بوی تو
دامنم شـد سـرخ از خـون گلوی تو
ای طفل معصومم کودک مظلومم
آمـدی از میدان با حنجر پارهپاره
خاک این صحرا شد بهر تو گهواره
ای طفل معصومم کودک مظلومم
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار