با تیر سهشعبه سر ششماه جدا شد تقدیم خدا شد
دردانـه من با گلـوی تشنه فـدا شد تقدیم خدا شد
این طفل شهید آیهای از کوثر زهراست
همسنگر محسن شده و در بر زهراست
لبخنـد زد و کشته مصـباح هــدا شد تقدیم خدا شد
این کودک لب تشنه دُرّ ناب رباب است
بـا یاد گلویش جگــر آب کبــاب است
خون گلـویش در ره دیــن آب بقـا شد تقدیم خدا شد
این طفل همان حجّت کبرای حسین است
دردانه زهـرا دُر دریــــای حسیــن است
سـرشـانه بـابـا هدف تیـــر بــــلا شـد تقدیم خدا شد
تیر آمد و بر حلق علی راه نفس بست
تنهـا نه گلـوی پسـرم قلب مرا خَست
قـربانـی ایثـار امــــام شهــدا شـد تقدیم خدا شد
افسوس که خون پسرم کرد خضابم
خجلت زده از دیــده گـریــان ربابم
این حنجـر نـازک هـدف تیـر بلا شد تقدیم خدا شد
ای کاش کـه با دیدۀ خونبار سکینه
پیـراهـن او را بـبرد سوی مـدینه
گوید که علی با جگر تشنه فدا شد تقدیم خدا شد
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار