ای همدم دلجوی من چشمی گشا بر روی من
بـابـا قـدم رنجـه نمـا فرش رهت گیسوی من
بابا حسین بابا حسین
مـن غنچـهای افسردهام نشکفتـهای پـژمـردهام
نور دو چشمم رفته است از بسکه سیلی خوردهام
بابا حسین بابا حسین
یاسی بـه رنـگ لالهام مــاهــم ولیکن هـالـهام
دارم سه سال اما ببین چون یاس هیجده سالهام
بابا حسین بابا حسین
مسافران صفر یک - حمید فرجی