ز قرآن پـردۀ حرمت دریدند کنـار قتلگه خنجـر کشیدند
حسین بن علی را سر بریدند
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
یتیمان از حــرم بیـرون دویدند صدای شیههی مرکب شنیدند
بجز یک اسبِ بیصاحب ندیدند
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
تن فرزند زهرا بر زمین است حرم را شعله تاعرش برین است
میان خیمه زین العابدین است
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
شرر خیزد ز قلب سنگ خاره بـرای بـردن یـک گــوشواره
بصحرا گوش طفلی گشته پاره
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
عطش درسینهها مثل شرر بود به جامِ تشنگان خون جگر بود
لب سقا ز طفلان تشنهتر بود
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
رسد بر چـرخ گـردون آه زینب به خون گردیده پنهان ماه زینب
شده مقتل زیارتگاه زینب
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
عجـب شـد قـدردانی از پیمبر که شد در کربلا از تیر و خنجر
همه گلهای او یک روزه پرپر
قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت
فانوسهای اشک 1- غلامرضا سازگار