گلم پرپر شـد و بـوی گلاب آیـد ز خـاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»
نمی گویم چهـا دیـدم که از من بـاخبر بودی
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»
نمی دانم چسان بی تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم بـا خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»
به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
که من هـرگز ننوشیدم بـدون گـریه آبی را
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»
یک دم - علی انسانی