ثـواب ایـن زیـارت را کسـی جز من نمیداند
تپشهای دل زینب زیــارت نامــه میخواند
حسینم کو حسینم کو
حسینم کو حسینم کو
دل دریائیام بیتو، به هر منزل تلاطم داشت
پـی آرامـشاش از تــو تمنّـای تکلّـم داشت
حسینم کو حسینم کو
حسینم کو حسینم کو
هنـوز آیـد بـه گـوش من صدای آب آبِ تو
صـدایت مـیزدم امّـا نمــیآمد جـوابِ تو
حسینم کو حسینم کو
حسینم کو حسینم کو
ز طفلانت چه میپُرسی به تو از تو نمیگویند
ولی سربستـه میگــویـم کبوترهـا پرستویند
حسینم کو حسینم کو
حسینم کو حسینم کو
مسافران صفر یک- علی انسانی