میزند به سـر خواهر حسین
گشته نوحهگر خواهر حسین
بـام دیدهاش پـر ستاره شد
دشت سینهاش پاره پاره شد
لطمه زن به رخ، در نظاره شد
خم شدش کمر خواهر حسین
غرق بحر خون، شاه عاشقان
منخسف شـو ای ماه آسمان
تا کـه گـم شـود راه سـاربان
میکند نظر خواهر حسین
دشت کـربلا بـاغ لاله شد
لالهگون عذار سه ساله شد
نای سینهاش پر ز ناله شد
گشته خون جگر خواهر حسین
هدیـۀ خصمان تـازیـانه بود
جای نیزه بر کتف و شانه بود
بـر لب فلـک، این تـرانه بود
شد شکسته پر خواهر حسین
میزند به سـر خواهر حسین
گشته نوحهگر خواهر حسین
فانوسهای اشک 3 – مصطفی نظری