شمسۀ سامان عشق، رشک شمس و کوکبم (2)
زینت ذات علی، مالک عرش ربم (2)
زینبم من زینبم (3)
فُلک غـم را از ازل، نـاخدایی کرده‌ام (2)
یا ز شادی تا ابد، من جدایی کرده‌ام (2)
صبر را من مـادرم، بـر شکیبایی، اَبَم (2)
زینبم من زینبم (3)
جسم یارم بر زمین بی‌کفن افتاده است (2)
پاره پاره پیکرش پیش من افتاده است (2)
ساربان خنجر به کف من به یارب یاربم (2)
زینبم من زینبم (3)
این نوای نی بوَد یا فغان زینب است (2)
شعلـه‌ور یا فاطمه آشیان زینب است (2)
این غم روز من است وای بر حال شبم (2)
زینبم من زینبم (3)
در عـزای کشتگان آسمان خـون گـریه کرد (2)
بر عزیزان حسین دشت و هامون گریه کرد (2)
بوسۀ خار اسـت و نار من‌ که در تاب و تبم (2)
زینبم من زینبم (3)
 

فانوسهای اشک 3 – مصطفی نظری