من حسینم که بنیانگر عشقم مبتلا در کف اهل دمشقم
عصمتم را، غربتم را، تو گواهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
رفتنی ها را نهاده رفتند پاسخ نصرتم نداده رفتند
رو نهادند بر سیاهی، در سیاهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
دشمن از هر طرف ببسته راهم مانده بهر من و آل و سپاهم:
خیمه گاهی، سجده گاهی، قتلگاهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
هیچ کس گر مرا به بر نماند طفل ششماهه هم اگر نماند
غم ندارم چون تو دارم تا پناهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
شب قتل من است و خواهم امشب شب من بگذرد به ذکر یا رب
با نمازی، با دعایی، اشک و آهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
من ز اصحاب خود بهتر ندیدم کاندر آن ها به جز باور ندیدم
چون ندارند جز به یزدان تکیه گاهی
یا الهی، یا الهی، یا الهی
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد