بــرو ای چشـم و چـراغ دیـده
کی چو من داغ بـه عـالم دیده؟
تپش دل بشنو، گوید آهسته برو
ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار»
ایـــن صــدای تَپِــش قـلبــم نیسـت
در حسیـنـیــۀ دل سیـنــه زنــی سـت
گریه از تیغ و سُنین، گوید ای وای حسین
ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار»
گفتی از نـاله تـو دوری کـن، چشم
هر چه دیدی تو صبوری کن، چشم
دستی از لطف بـرآر، روی قلبم بگذار
ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار»
یک دم- علی انسانی