بین کار عشق و عاشقی بالا گرفته
در خیمه طفلی دامن بـابـا گرفته
گوید که کن احسان مرا بر دامنت بنشان مرا
مظلوم بابا مظلوم بابا
بـابـا علمدارت چه شـد اکبـر کجا رفت؟
قاسم چه آمد بر سرش جعفر کجا رفت؟
بـابـا چـرا تنـهــا شـدی؟ بیکس در این صحرا شدی؟
مظلوم بابا مظلوم بابا
بابا ببین بر اشک گرم و آه سردم
بابا بده اذنم که من دورت بگردم
بابا کجا شد لشگرت کو قاسم و کو اکبرت
مظلوم بابا مظلوم بابا
یک گل نـدارد بـاغ مـا پرپر نگشته
هرکس به میدان رفته دیگر برنگشته
اکبر چه شد قاسم چه شد ماه بنی هاشم چه شد
مظلوم بابا مظلوم بابا
فانوسهای اشک 1 - علی انسانی