گریه گریه ناله ناله خیمه خیمه غم جمله دلهای شکسته کودکان باهم
هستی ما میرود
وقــت مـیــدان میشود
رفتنش دیدههـا دریا
میکُشد ما را
این بیابان پرهراس و دشمنان بسیار من به دنبال تو آیم تو به سوی یار
من ندارم جز تو کس
ای گـل تنـهـای من همنفس
وای من یک دل و صد داغ
شد خـزان این باغ
رشتۀ صبر و محبت بستـه بر جانم ورنه از داغت بمیـرم باشد آسانم
یـا بـن زهرا مهلتی
این اسیر درد و غم زینبت
بعد تو عقدهها دارد
رو کجــا آرد
حنجرت بوسیدنی شد یاس زهرایی من تمام لحظههایم ناشکیبایی
قصّه هجـران من
یوسف گل پیرهن این سخن
جـان من یا اخا المظلوم
یا اخا المظلوم
فانوسهای اشک 1 - جعفر رسول زاده (آشفته)