اینجا بهشت سرخ بدنهای بی سر است اینجا نگـارخـانۀ گـل هـای پــرپـر است
اینجا منا و مشعر و بیت الحرام ماست اینجا حریــم قــرب شهیـدان داور است
اینجاسـت قتلگـاه شهیــدان راه حـق اینجا مـزار قــاسم و عبـاس و اکبر است
اینجا به جـای جامۀ احـرام مـا به تن زخم هـزار نیزه و شمشیـر و خنجر است
اینجا دو طفل زینبم افتد به روی خاک اینجا به روی سینـۀ من قبـر اصغر است
اینجا برای پیکـر صـد چـاک عاشقـان گرد و غبار کرب و بلا مشک و عنبر است
اینجا چـو آفتــاب سـرم بـر فــراز نی بـر کودکان در به درم سـایـه گستر است
اینجا تنم بـه زیــر ســم اسـب، توتیا اینجا سـرم به دامن شمـر ستمگـر است
اینجا بـه جای جـای گلـوی بریـده ام گلبوسه هـای زینـب و زهرای اطهر است
اینجـا بــه یــاد الـعطـش کـودکــان من
هر صبح و شام دیدۀ میثم، ز خون تر است
یک ماه خون گرفته 1- غلامرضا سازگار