یـاران مـن میعـادگـاه مــاست این جا
هم قتلگـه، هـم قبر ما، پیداست این جا
غـم نیسـت گـر از کعبـۀ دل دور گشتید
هم حج خون، هم کعبۀ دلهاست این جا
با خون خـود دامـان صحـرا را بشویید
ای دوسـتان گلخـانـۀ زهراست این جا
از خـون نـدای عـاشقان خیزد به افلاک
از اشک چشم تشنگان دریاست این جا
غـم نیست گر مــردم جدا گشتند از ما
مـا بـا خـداییم و خدا با ماست این جا
صد زمـزم از چشم تر ما می زند موج
خـون خـدا از حنجـر ما می زند موج
این جــا صــدای گـریـۀ پیغمبــر آید
بـر دیـدن مـا فـاطمـه بــا حیـدر آید
این جا صدای العطش خیزد به گردون
این جـا ز قلـب آب هـم آتـش بـرآید
این جـا پیمبـــر بهــر سقــایی سقـا
در علقمــه بــا جـام آب کـوثــر آیـد
ایـن جا بــرای کشتـن فـرزنـد زهـرا
از شام و کوفه، دسته دسته لشکـر آید
اینجـا گـلاب افشـان به جـای اُم لیلا
زهــرا کنــار جسم پــاک اکبـــر آید
این جاست دانشگاه انسان سازی ما
لب تشنه در امـواج خون سربازی ما
محمـل نگه دارید ای چـابـک سـواران
کـاین جا زمین از خون ما گـردد بهاران
محمـل نگـه داریـد کـاین جا پیکـر ما
هم سنگ باران می شود، هـم تیرباران
محمل نگه دارید کـاین جـا بـر سر نی
سرهای مـا باشد به دست نیـزه داران
محمل نگه داریدکاین جـا نقش سیلی
مــانـد بــه رخســار کبــود گلعذاران
محمل نگه دارید کـاین جا از دل سنگ
جوشد چو خون پاک یحیی،خون یاران
روزی که من جام بلا را سر کشیدم
این سـرزمین بهـر شهادت برگزیدم
آسوده گشتم خوش به مقصودم رسیدم
یـاران من! تفسیر شد خـوابی که دیدم
آن شب که از شهـر مدینــه کـوچ کردم
یک بـاره دل از هر چـه جـز دلبـر بریدم
پیـک خدا از جسم صـد چـاکم خبر داد
گفتـم خــدای من عَلـی عینـی، شنیدم
گـویی مجسـم شد بـه چشمم داغ اکبر
گــویی کـه تیـر از حنجر اصغـر کشیدم
گـویی همـان آغـــاز ره بــا داغ عبـاس
هم سوختم، هـم آب گشتم، هم خمیدم
دیدم که بر من چشم عالم گریه می کرد
حتی قلم در دست "میثم" گریه می کرد
یک ماه خون گرفته 2- غلامرضا سازگار