ای تو تـاج سر من، مـانده از مـادر من
کن دعـا کـم نشود، سایه ات از سر من
ای همه دلخوشی ام بسته به تار مویت
نشوم سیـر چـرا هـر چـه ببینم رویـت
همه جا یار توام
من تـرا مشتـری ام، پیرو رهبری ام
این سفـر می گـوید، سفـر آخری ام
تـو ز عـالـم همـۀ دار و نـدارم باشی
سعی کن طول سفر را به کنارم باشی
همه جا یار توام
مـاه گـردون پـایه، عشـق را سـرمایه
هر کجـایی که روی، آیمت چون سایه
گر نباشی تو یقین خواهر تو می میرد
از دم پـاک و نگاه تـو نفس می گیرد
همه جا یار توام
یک دم- علی انسانی