من به پای دوست در این سرزمین سر میدهم
در ره یـار آنـچـه دارم خشـک یـا تــر میدهم
همـره من سالخـورد و شیـرخوارست و جوان
پـاکبــازم در وفـا هستـی ســراســر میدهم
مـن طَـلایــه دارم و از بـهــر اِحیــای قیـام
پـرچـم تبلیـغ را تحـویــل خــواهـر میدهم
گر که رنگین شـد رُخـم با خون سر از سنگ ها
در عــوض بـر چهـرۀ دیـن رنگ دیگر میدهم
گـر تنـم را دست بـاطـل پــاره پـاره کرد بـاز
بانگ حق را از سـر نـی بـا سـرم سـر میدهم
گـر ز مهمـان و پــذیـرایی کسـی گیـرد خبـر
من پیام خـویـش بـر دختـر ز حنجـر میدهم
یک دم- علی انسانی