ای زمین کـربلا تو کعبۀ عشق منی
چمن آرای شکوفه ها منم تو چمنی
حق صلای من بود این ندای من بود
هیهات مناالذِلّة
فُلک نوحم من و در جنب فرات آمده ام
من بـه هفتاد و دو قـایق نجات آمده ام
من حسینم من حسین فیض بخش عالمین
هیهات مناالذِلّة
کربلا گر که شود اکبر و اصغرم شهید
سـر تسلیم نیـاورم فـرو پیش یـزید
پسر فاطمه ام دستگیر همه ام
هیهات مناالذِلّة
بهتر از جانم و جان را به تو تسلیم کنم
لالـه هـای پـرپـرم را به تو تقدیم کنم
سر برافرازم تو را سر فرو سازم تو را
هیهات مناالذِلّة
تن من خاک تو را به خون خود صفا دهد
تــا تــو را بـرتـری از مکـه و از منـا دهد
چون مزار ما شوی قبلة دل ها شوی
هیهات مناالذِلّة
چند روز دیگر از خاک تو لاله ها دمد
از افــق تـا افقـت تجلـی خـدا دمد
خاک تو ای کربلا می شود دارالشفاء
هیهات مناالذِلّة
ای زمین کربلا سعی و منای ما تویی
ره گشای عـاشقان جنّت الاعلی تویی
تو بهشت عالمی توبه گاه آدمی
هیهات مناالذِلّة
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد