مسـافــران بهشـت بــلا، بــلا اینجـاست بـــه کـــوی یــار رسیدیـم، کـربلا اینجاست
اگــر ز کعبـــه بـرون آمـدید، خوش باشید کــه کعبـــه دلِ لاهـــوتی شمــا اینجـاست
مسیـر کعبـه و کـرب و بلا بـه سعی گذشت خــوش آمـدید عــزیـزان من! صفا اینجاست
ز خــون خـــویـش بپــوشیـد حلّه احرام کـه مرگ، کعبه وصل است و حج ما اینجاست
بــرون شدیـد گـر از خــانـه خـدا چه زیان رهــا کنیــد غــم خـــانه را، خـدا اینجاست
تن لطیـف شمــا قطعـه قطعـه روی زمین ســر بـــریـده مــن نــوک نیزهها اینجاست
علم به خاک و بدن غرقه خون و مشک تهی ز تـن دو دست علمــدار مــن جدا اینجاست
بـــه حلــق خشک عـلیاصغـرم نگاه کنید نوشته با خط خون: «حاجیان، منا اینجاست!»
ســرم بـه نـوک سنـان سایهبان اهل زمین تنـــم بـــه زیــر سم اسب تـوتیا، اینجاست
بگیـر آبــرو از خاک این زمین «میثم»
که خاک پاک شهیدان نینوا اینجاست
دو دریا اشک1- غلامرضا سازگار