ای زمین کربلا، آغوش خود را باز کن
بهـر استقبـال ثـاراللّهیان، پـرواز کن
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
باغبان بـاغ خـون بـا لاله یـاس آمده
کربلا آغوش خود بگشاکه عباس آمده
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
از جـــوانـان بر فلک، فریاد واویلا رسد
خیـرمقـدم، بـــوی عطـر لالۀ لیلا رسد
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
غنچهای، لبخندْزن بر روی دست مادر است
کـربلا، گهوارهات، کـو؟ این علیاصغـر است
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
زمــزم حجــاج ثــاراللّهی، از جام بلاست
حج هفتاد و دو حاجی، در زمین کربلاست
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
بــوی عطر فاطمه، از دامن صحـرا رسید
کــربلا، خیمـه بپـا کن، زینبکبری رسید
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
همره شمس ولایت، دو فروزان کوکبند
ای زمین کربلا، اینــان دو طفل زینبند
کعبۀ اهل ولا، حج کند در کربلا
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار