متن نوحه ترکی و فارسی، دانلود نوحه و مداحی، کد پیشواز مذهبی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن نوحه حضرت علی اکبر سید رضا موید» ثبت شده است

متن شعر ای نخلــه فتـاده ز پــایـم علـی علـی - سیدرضا موید

ای نخلــه فتـاده ز پــایـم علـی علـی         دردا هنــوز مــن ســر پـایم علی علی
ریزد ز دیده اشـک من از پـاره های دل         خیـزد ز سـوز سینـه نــوایـم علی علی
بــردی اگـر فــروغ دل و دیــده مــرا         دادی صفـا بـه کـوی منـایـم علی علی
فــریـاد من ز داغ تــو در سینه بشکند         کـز تشنـگی گـرفتـه صـدایم علی علی
از حسرتی کـه تشنه شدی از بـرم جـدا                        آتـش فتـاده بـر سـر و پـایم علی علی
فرق تو را شکست و مرا سینه چاک داد         دستی کـه کـرد از تـو جـدایم علی علی
تا بستـر تو گریه طفـلان رهــم ببست         گـر زودتــر نشـد کـه بیـایـم علی علی
زینب اگرکه بـر کمک من نمی شتـافت         جــانی دگــر نبــود بــرایـم علی علی
با قطـره هـای خـون روان از هزار زخم         تــا آخـریـن نفس بسـرایـم علی علی
رفتـی بـه پیشگـاه خـدا و پیمبـــرش                     من نیـز از قفـای تـــو آیــم علی علی
این حال زار "مؤید" که نیمه شب
او بـا دلش گرفته عزایم علی علی


یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر دمـی کـه بــر سـر نعـش پسـر نشست حسین - سید رضا موید

دمـی کـه بــر سـر نعـش پسـر نشست حسین
ز جان خویش و پسر، هر دو دل گسست حسین
نگـــاه مــات علــی کـــرد مــات و حیـرانش
شکـستِ فرق پسـر دید و خود شکست حسین
فغــان پــــرد گیــان، پـــرده فلک بشکـافت
ز نـور دیـده خـود تـا کـه دیــده بست حسین
بــرای خــوانــدن قــرآن بـه بـــزم عــاشـورا
گـرفتـه مصحـف سی پـاره روی دست حسیـن
بـه جــز خـدا کــه بــود آفــریـدگــار حسین
کسی نگفت و ندانست تـا چـه هسـت حسین
خـدای هــر چـه کـه گــویــد از او بــود زیـرا
نـوشتـه بـر دل مــردان حـق پــرست حسین


یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر اکبـر من، نــوگـل من، جـان من، جـانـان من - سید رضا موید

اکبـر من، نــوگـل من، جـان من، جـانـان من
خصم با جان تـو بـازی کـرد و تـو بـا جان من
دشمنــان حـال مـرا نــادیـده می گیـرند، آه!
هـر صـدایـی بشنـونـد و نشنـوند افغـان من
دشمن ار خندد به اشکم او نمی داند که هست
گـریـه هـای ســوزنـاکـم از دل ســوزان مـن
داغ یـاران یک طرف، داغ تـو بـابـا یک طرف
میهـمــان کـوفیــانـم داغ تــو مهمـان مـن
یـاد کــردم از علـی و آن ســر بشکستـه اش
چـون برآمـد روی خـونیـن تـو از دامـان من
تــر نکــردم مـن لب خشک تــو را امّـا علی
تـر شـد از خـون عـذار تــو لب عطشـان من
بـا کـلامی یــا سـلامی یـا نگـاهـی یـا دمی
نـوجــوانـم ده جــواب دیــده گــریـان من
چـونکه می سـازد رثـایت را و می سوزد ز غم
رو مگـردان از "مـؤیـد" جـان بـابـا جـان من

 

یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر سلام مـا به حسین و به پـاره جگرش - سید رضا موید

سلام مـا به حسین و به پـاره جگرش
که پاره شد جگرش از شهادت پسرش

 

علی هــر آینــه، آیینــه پیمبـــر بود
ولی عطش بربود آب و رنـگ از گهرش

 

خمید قامتش از داغ اکبرش زان پیش
کـه بشکند ز فــراق بـــرادرش کمرش

 

ز پــاره پــاره تـن اوفتـاده بـر خاکش
نشست گـرد غـریبی به صـورت پدرش

 

غـم فـراق پـدر تـازه شد بـرای حسین
چو دیـد بر رخ خـونین او و زخم سرش

 

گـریست بــر سـر نعش علـی بلند بلند
که رفته بود دل از دست و نور از بصرش

 

حسین را نفـس از غصّــه بـر نمی آمد
بــرای تسـلیـتـش زینــب ار نمی آمد

 

یک کربلا عطش - سید رضا مؤیّد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ای مه من که بر رخت ز خـون زدی نقـاب را - سید رضا موید

ای مه من که بر رخت ز خـون زدی نقـاب را
کـه داغ تــو شــرر زده بـه پیکـر، آفتـاب را
کتاب عشق من تویی که روی خاک خفته ای
شکسته دست آن که او گسسته این کتاب را
دلـم کبـاب شـد علی ز حسـرت سکـوت تو
سخن بگو، شفـا بـده تـو ایـن دل کبـاب را
هـر چه علی علی کنم بـه من نظـر نمی کنی
چــرا دریــغ می کنـی تـو از پـدر جـواب را
بـه عـذر آب خـوب شد که بوسه بر لبت زدم
به حـرف آب بــاز کـن دوبـاره لعـل نـاب را
بیـــا بـه همـرهـم علی بَـــریم آب در حرم
مگـر ز خیمـه نشنــوی خـــروش آب آب را
گـریـه کنم مـن و عـدو خنده کند به گریه ام
که داغ تـو ز دست من ربـوده صبر و تاب را

 

یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰