مـوج خـون گـرفته دشت کربلا را
ناله های جان سوز پر کرده فضا را
هر طرف تنی صدچاک افتاده بر روی خاک
وای از دل زینب
باغ سبـز یاسین شد گلشن خونین
بسکه با جسارت دست ظلمِ گلچین
سربریده سنبل را دل دریده بلبل را
وای از دل زینب
دشنه های فولاد شست و شو ز خون یافت
چهــــره ولایــت آبـــرو ز خــون یـافت
شد پرچم آزادی افراشته زین وادی
وای از دل زینب
فتنه پس از جنگ هر کرانه ریزد
آتـش از زبـــان تــازیـانه ریزد
این شام غریبان است سرها به گریبان است
وای از دل زینب
دشمن اسب ها را نعل تازه بسته
تاخته به میدان، سینه ها شکسته
گنجینه سرّ الله پامال خسان شد آه
وای از دل زینب
کودکان به خیمه، خیمه ها در آتش
هـر طرف گـریـزان بـا دلی مشوّش
از جسارت دشمن ظلم و غارت دشمن
وای از دل زینب
یاغیان سواره، کودکان پیاده
از پای نشسته، از زبان فتاده
آن شورشیان سرمست موی دختران در دست
وای از دل زینب
خیمه های سوزان غارت شدنی نیست
کـودک سـه سالـه سیلی زدنی نیست
او به هر که رو آرد بر سرش کتک بارد
وای از دل زینب
آیه های رحمت زیـر پـافتـاده
اجساد شهیدان سر جدا فتاده
پامال، بدن هاشان خاک و خون کفن هاشان
وای از دل زینب
دشمنان هر آنچه، دیده می ربایند
کودکـان معصوم زیردست و پایند
جامه پاره می دزدند گوشواره می دزدند
وای از دل زینب
مادر شهیدان رنگ و رو پریده
بر فـراز نی ها، سـرهای بریده
با این همه غم زینب آیا چه کند امشب؟
وای از دل زینب
زینب که یگانه حافظ خیام است
پـروانه روی چـارمین امام است
زان روح وفاداری می کند پرستاری
وای از دل زینب
آسمان غیرت از ستاره خالی است
وز علی اصغر گاهواره خالی است
مادر از جگر نالد وز داغ پسر نالد
وای از دل زینب
چون خاطر زینب خون شد دل دریا
کـز چه مـانده محروم از لبـان سقا
سقا و لب عطشان سردار به خون غلتان
وای از دل زینب
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد