متن نوحه ترکی و فارسی، دانلود نوحه و مداحی، کد پیشواز مذهبی

۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن نوحه علی انسانی» ثبت شده است

متن نوحه فلک بر عمّۀ سادات، جسارت کی روا باشد - حاج علی انسانی

فلک بر عمّۀ سادات، جسارت کی روا باشد
                             که هجده مَحَرم زینت، به روی نیزه‌ها باشد
واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا
بگو آیینۀ رویت، چرا خاکستری رنگ است
                        پذیرایی ز مهمانان، در این مهمانسرا سنگست
واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا
دلم سوزد که لب تشنه، سرت از تن جدا کردند
                              عزیز جان من دیدی، تو را از من جدا کردند
واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا
مُپرس از من چه سان کوفه، ز ما کرده پذیرایی
                            چو ماهِ نُو خمیدم من، شده زینب تماشایی
واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا

 

مسافران صفر یک- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه طالع شده از بُرج نیزه ماه زینب - حاج علی انسانی

طالع شده از بُرج نیزه ماه زینب 
شد تیره روی مَه ز دودِ آه زینب 
دشمن زَنَد زخم زبان            قرآن بخوان قرآن بخوان 
ای جان زینب «تکرار» 

از نُوک نِی با خواهر خود گفتگو کن 
چـاک دلـم را بـا نگـاه خود رفو کن 
با من نگویی گر سخن             با دخترت حرفی بزن 
ای جان زینب «تکرار» 

جان دگر دِه بـا کلامی دخترت را 
یاری کن از بالای نیزه خواهرت را 
بنگر پدر با دختران                    مَه را ببین با اختران 
ای جان زینب «تکرار» 

دیدی عدو در این سفر با من چها کرد 
دیدی تـو را آخـر فلک از من جدا کرد 
دیشب کجا بودی کجا                از ما جدا بودی چرا 
ای جان زینب «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه طـالع شده از نی، هـلال زینب - حاج علی انسانی

طـالع شده از نی، هـلال زینب 
یابن الحسن بنگر، بر حال زینب 
بلبل دوبـاره رو به روی آن گـل افتـاد ای داد و بیداد 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا        «تکرار» 

از خوشه چین دیدی، خرمن گرفتند 
دیــدی تـو را آخـر، از مـن گرفتند 
دست ستم بین هستی من داده بر باد ای داد و بیداد 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا            «تکرار» 

از هـر مَهـی این مَـه ببین دل رُبــاتر 
ماه حسین است این شش ماهه اصغر 
نی مانده باغ و نی گل و نی سروُ شمشاد ای داد و بیداد 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا             «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه طُعمۀ آتـش، خانمان یکسو  - حاج علی انسانی

طُعمۀ آتـش، خانمان یکسو 
مادران یکسو، کودکان یکسو 
چه کنم مـن و گلشن بی گل 
ز غـمِ گـلُ و غنـچـه و بلبـل 
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار» 

پیکر بیمـار، بی رَمَـق مانده 
از کتاب ما، یـک ورق مانده 
چه کنم من و گلشن بی گل 
ز غـم گـل و غنـچـه و بلبل 
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار» 

کس نمی نوشد، می ز پیمانه 
خفته در مقتـل، پیـر میخانه 
نـه خُمـی و نـه میکـده باقی 
نه سَبو و نه مست و نه ساقی 
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار» 

عصمـت اللهـم، دانَـدی عالم 
مـانده ام تنهـا، بیـن نامحرَم 
نـه خُمـی و نـه میکـده باقی 
نه سبو و نه مست و نه ساقی 
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار» 

هر چه در خیمه، بوده غارت شد 
از عـدو بر مـا، بس جسارت شد 
نـه خُمـی و نـه میکـده بــاقی 
نه سَبـو و نه مست و نه سـاقی 
خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ای ســرزمیـن کـربلا ای کـوی جـانـانـم - حاج علی انسانی

ای ســرزمیـن کـربلا ای کـوی جـانـانـم 
من بر تو مهمانم


بنگـر بـه پیـر و کـودک و خیـل جـوانانم 
من بر تو مهمانم


حاجت به قـربانی نبـاشد ای مِنـای من 
سعی و صفای من


آورده ام قـــربـانیـان عیــد قــربــانم 
من بر تو مهمانم


چـون باغبان هـم لاله و هم یـاسمن دارم 
سرو چمن دارم


یک باغِ گل، نه صد گلستان گل به دامانم 
من بر تو مهمانم


پُر گُرگ اگر صحرا شود عباسِّ من شیرست 
میرعلم گیرست


آب آورسـت او از بـــرای تشنـه طفـلانـم 
من بر تو مهمانم


من قامت خود پیش دشمن خَم نمی سازم 
بر نِی سرافرازم


آزاده و پَـــروَرده زهـــرا روی دامــانــم 
من بر تو مهمانم

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر مکن از داس هـراس بـاغ اگر دارد، یـاس - حاج علی انسانی

مکن از داس هـراس بـاغ اگر دارد، یـاس 
یـک بیـابـان دشمن منـم و یـک عبـاس 
آسمـانم من و عبـاسِ علی مـاه من ست 
چه غم از روبهیان، شیر به همراه من ست 
خواهرم باش صبور «تکرار» 


این سفر تا شد طی یک سفر هست از پی 
تـو ولـی بـر نـاقه مـن ولـی بـر سـر نِـی 
دسـت گلچین ننهـد هیـچ گلی در بـاغـت 
غـم نهـد روی غـم و، داغ بـه روی داغـت 
خواهرم باش صبور «تکرار» 


وه ازیـن، اقـبـالـم فــاطمـه، دنبــالـم 
همه جـا بـا مـن هسـت تا لب گودالم 
گلفـروشم من و هفتـاد سبـد گـل دارم 
بلکـه شمـع وگـل و پـروانه و بلبل دارم 
خواهرم باش صبور «تکرار»


یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه تو سـرزمین عشقی، تویی منـزل یارم - حاج علی انسانی

تو سـرزمین عشقی، تویی منـزل یارم 
ببین به همـره من، همـه دار و ندارم 
ببین ماه و ستاره حسین و شیرخواره 
واویلا، واویلا، واویلا، واویلا 


پـرستـوی مهـاجر، رسیـده دسته دسته 
که هر یکی ز سنگی، شود پرش شکسته 
ببین مـاه و ستاره حسین و شیـرخواره 
واویلا، واویلا، واویلا، واویلا 


چه گل های نـازی، یکی لالـه یکی یاس 
یکی به دست اکبر، یکی به دوش عباس 
ببین مـاه و ستـاره حسین و شیرخواره 
واویلا، واویلا، واویلا، واویلا 


یکی هماره گـوید، که ای امید خواهر 
یکی به سینه کوبد، که ای غریب مادر 
ببین ماه و ستاره حسین و شیرخواره 
واویلا، واویلا، واویلا، واویلا

 

یک دم- علی انسانی


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای زمین کربلا من باغبانم - حاج عل انسانی

ای زمین کربلا من باغبانم 
آمدم با اصغر غُنچه دهانم 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار» 


ماهم و یک آسمـان دارم ستاره 
همرهم پیر و جوان و شیرخواره 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار» 


آمدم تـا کار دین سـامان بگیرد 
پیکر بی جانش از ما جان بگیرد 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار» 


همره من آمده بس ناز دانه 
ای عدو آماده شُو، با تازیانه 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار» 


من جهانی را به خود دیوانه دارم 
شمعم و هفتـاد و دو پروانه دارم 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار» 


گُـل شود پرپر به پیش دیده گانم 
پیش من غلتد به خون سرو روانم 
من حسینم، من حسینم، من حسینم «تکرار»

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر من به پای دوست در این سرزمین سر میدهم - حاج علی انسانی

من به پای دوست در این سرزمین سر میدهم 
در ره یـار آنـچـه دارم خشـک یـا تــر میدهم 

همـره من سالخـورد و شیـرخوارست و جوان 
پـاکبــازم در وفـا هستـی ســراســر میدهم 

مـن طَـلایــه دارم و از بـهــر اِحیــای قیـام 
پـرچـم تبلیـغ را تحـویــل خــواهـر میدهم 

گر که رنگین شـد رُخـم با خون سر از سنگ ها 
در عــوض بـر چهـرۀ دیـن رنگ دیگر میدهم 

گـر تنـم را دست بـاطـل پــاره پـاره کرد بـاز 
بانگ حق را از سـر نـی بـا سـرم سـر میدهم 

گـر ز مهمـان و پــذیـرایی کسـی گیـرد خبـر 
من پیام خـویـش بـر دختـر ز حنجـر میدهم
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر بلا جـویـان سفر طی شد بـود دشت بلا اینجا - حاج علی انسانی

بلا جـویـان سفر طی شد بـود دشت بلا اینجا 
فـرود آییـد از مـرکـب، بـود معـراج مـا اینجا 

اگـر مـا مـوسم حـج از وطـن آواره گـردیـدیم 
چه کاری بـا صفا، دارد صفایی چون صفا اینجا 

منم آن بـاغبان و صـد گلستان گل به همراهم 
که در آتـش کِشـد گلچین همه بـاغ مرا اینجا 

فلـک کـن میــزبـانـان را مُهیّــای پـذیـرایی 
که مهمـانان رسیـدند و شـده مهمانسـرا اینجا 

الا ای پــور دلبنـد علـی دسـت خـدا عبــاس 
به پای دوست، دستت میشود از تن جُدا اینجا 

الا ای شبـه پیغمبر – زنندت تیـغ کین بـر سـر 
دو تا فرق تو می گـردد شود پشتم دو تا اینجا
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر راه ما طی گشت و در این دشت مأوا می کنیم - حاج علی انسانی

راه ما طی گشت و در این دشت مأوا می کنیم 
بـار در منـزل رسیـد و خیمـه بـر پـا می کنیم 

این زمیـن بـازار و کالا جـان و مـا سوداگریم 
جـان خـود یک روزه با جانانه سودا می کنیم 

خصم خواهد قامت ما خَم، ولی غافل از آنک 
مـا دو تا، تنها قد خود پیـش یکتـا می کنیم 

در همین وادی به روی دست مـا بـا تیر کین 
شیرخواری جان دهد، ما هم تمـاشا می کنیم 

روز عاشورا که پرپر می شـود گـل های عشق 
بس تمـاشایی بـود دعـوت ز زهـرا می کنیم 

گـر خیـام آتـش بگیـرد کـودکی گَـر گُم شود 
نعـش او آخــر بـه زیـر خـار پیـدا می کنیم

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ای تو تـاج سر من، مـانده از مـادر من - حاج علی انسانی

ای تو تـاج سر من، مـانده از مـادر من 
کن دعـا کـم نشود، سایه ات از سر من 
ای همه دلخوشی ام بسته به تار مویت 
نشوم سیـر چـرا هـر چـه ببینم رویـت 
همه جا یار توام 


 من تـرا مشتـری ام، پیرو رهبری ام 
این سفـر می گـوید، سفـر آخری ام 
تـو ز عـالـم همـۀ دار و نـدارم باشی 
سعی کن طول سفر را به کنارم باشی 
همه جا یار توام 


مـاه گـردون پـایه، عشـق را سـرمایه 
هر کجـایی که روی، آیمت چون سایه 
گر نباشی تو یقین خواهر تو می میرد 
از دم پـاک و نگاه تـو نفس می گیرد 
همه جا یار توام

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر هـر طـرف هــر دختـری آواره بود - حاج علی انسانی

هـر طـرف هــر دختـری آواره بود 
گوش هـایی چـون جگرها پاره بود 

پا پُر از خون، گوش گلگون، تن کبود 
جمله غـارت شد به خیمه هرچه بود 

خیمه ها می سـوخت و تبـدار، هم 
ملتهـب هـر دختــر و بیـمـار، هم 

درکـویــر کیـن گـل احسـاس کـو 
دختــری گـویـد عمـو عبـاس کـو 

دختـری پـای بــرهنـه روی خـار 
می دویـد و عمـه می گفت الفـرار 

در پـی هـر طفـل زینـب می دوید 
می نشاند و خارش از پا می کشید
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر بـرو ای چشـم و چـراغ دل من - حاج علی انسانی

بـرو ای چشـم و چـراغ دل من
ای همه هست من و حاصل من
تَپَش دل بشنو                          گوید آهسته برو
     ای امید دل من     همۀ حاصل من
گفتی از نالـه تـو دوری کن، چشم
هر چه دیدی تو صبوری کن، چشم
دستی از لطف برآر                       روی قلبم بگذار
      ای امید دل من    همۀ حاصل من
این صدای تپش قلبم نیست
در حسینیۀ دل سینه‌زنـی‌ست
نوحه از تیغ و سُنین                همه در وای حسین
  ای امید دل من     همۀ حاصل من

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بین کار عشق و عاشقی بالا گرفته - حاج علی انسانی

بین کار عشق و عاشقی بالا گرفته
در خیمه طفلی دامن بـابـا گرفته
گوید که کن احسان مرا                      بر دامنت بنشان مرا
 مظلوم بابا     مظلوم بابا
بـابـا علمدارت چه شـد اکبـر کجا رفت؟
قاسم چه آمد بر سرش جعفر کجا رفت؟
بـابـا چـرا تنـهــا شـدی؟             بیکس در این صحرا شدی؟
                  مظلوم بابا     مظلوم بابا
بابا ببین بر اشک گرم و آه سردم
بابا بده اذنم که من دورت بگردم
بابا کجا شد لشگرت                       کو قاسم و کو اکبرت
مظلوم بابا     مظلوم بابا
یک‌ گل نـدارد بـاغ‌ مـا پرپر نگشته
هرکس به ‌میدان ‌رفته دیگر برنگشته
اکبر چه شد قاسم چه شد           ماه بنی هاشم چه شد
مظلوم بابا     مظلوم بابا

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه شه سوی میدان، بی‌امان می‌رفت - حاج علی انسانی

شه سوی میدان، بی‌امان می‌رفت
نوگُـلان تشنـه، بـاغبـان می‌رفت
                                     یا اَبَ المظلوم
دختری آمد، راه میدان بست
آیــه‌ای راهِ، روح قـرآن بست
                                     یا اَبَ المظلوم
مـن گُلی هستم، از گلستانت
غنچه را بنشـان، روی دامانت
                                     یا اَبَ المظلوم
لشگرت از هم، از چـه پاشیده؟
هـر کسـی رفتـه، بـر نگردیده
                                     یا اَبَ المظلوم
از وداعـی کـه، در حـرم کردی
شد به من ثابت، بر نمی‌گردی
                                     یا اَبَ المظلوم
تـو مُجَسّـم کن، روی نیلی را
بوسه باران کن، جای سیلی را
                                     یا اَبَ المظلوم

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ماه شب بیدار است - حاج علی انسانی

ماه شب بیدار است
عاشقـان را امشـب                         شب وصل یار است
آخرین دیـدار است
کـربـلا گشتـه معـطّـر ز گُــلان زهــرا
دفتر عشق و شهادت شده امشب امضاء
آه و صد واویلا                            شد شب عاشورا
عطر تسبیح و دعا
همه یاران حسین                        پر شد امشب به فضا
مســت از جـام بـلا
همه جا زمزمۀ ساغر و پیمانه بود
سوزش شمع وفـا و پر پروانه بود
آه و صد واویلا                            شد شب عاشورا
چشم لیلا و رباب
در تـلاطم دلِ او                           نرود امشب خـواب
قلب این شد بی‌تاب
این بـود محو تماشای قد اکبر خویش
لایی‌لایی به لب او به بر اصغر خویش
آه و صد واویلا                            شد شب عاشورا

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه حلقه شده دستی، بر پای مرکب - حاج علی انسانی

حلقه شده دستی، بر پای مرکب 
بر آسمـان دین، ره بسته کوکب 
دختـر کـه بـا گـریه بگیـرد راه بابا، دارد تماشا 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا «تکرار» 

من نو گل سرخم، بین رنگ زردم 
ای بـاغبان بنشین، دورت بگردم 
وقتی که گردد باغبان بی باغ و تنها، دارد تماشا 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا «تکرار» 

خواهی چرا زینب، ماتم بگیرد؟ 
بـابـا دعـا کن تـا، عمـه نمیرد 
احوال عمه ام در این سوزنده صحرا، دارد تماشا 
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه شه سوی میدان، بی اَمان می رفت - حاج علی انسانی

شه سوی میدان، بی اَمان می رفت 
نُـوگـلان تشنـه، بـاغبـان می رفت 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 

دختری آمد، راه میدان بست 
آیـه ای راهِ، روح قـرآن بست 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 

من گلی هستم، از گلستانت 
غنچه را بنشان، روی دامانت 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 

لشگرت از هم، از چه پاشیده؟ 
هـر کسـی رفتـه، بـر نگردیده 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 

از وداعـی کـه، در حـرم کردی 
شد به من ثابت، بر نمی گردی 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 

تو مُجسَّـم کـن، روی نیلـی را 
بوسه یی بِنشان، جای سیلی را 
یا اَبَ المظلوم «تکرار» 
 
یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه عـــاشـق دیـــدارم  عــازم سـوی یــارم - حاج علی انسانی

عـــاشـق دیـــدارم 
عــازم سـوی یــارم 
هم تو هم خیل حرم 
بـه خــدا بسپــارم 
دختـرم گـو کـه چرا 
بستــه ای راه مــرا 
              واویلا واویلا «تکرار» 


ای گـل بی خــارم 
دختـر و غمخـوارم 
رو، کـه در قتلگهـم 
انتــظـــارت دارم 
دختـرم گـو که چرا 
بستـه ای راه مــرا 
               واویلا واویلا «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه شد وقت وصال من، عازم به سوی یارم - حاج علی انسانی

شد وقت وصال من، عازم به سوی یارم
زینب به حـرم برگرد، جـان تو و بیمارم
احیـاگر عـاشورای منی 
امروز من و فردای منی 
پیمان ز ازل بستیم، همسنگر هم هستیم  «تکرار»

دیدی که چه سان چیده، گلچین همه گل هایم 
صحـرا شـده پُـر دشمـن، مـن یکـه و تنهـایم 
تو باغ من و گلخانۀ من 
تو شمع من و پروانۀ من 
پیمان ز ازل بستیم، همسنگر هم هستیم  «تکرار»

در پاسخ

ای سعی و صفای من، من نیت حج کردم 
ای کعبۀ مـن صبـری، تـا دور تو من گردم 
چون کرده وصیت مادر تو 
بـوسم دَم آخــر حنجر تو 
پیمان ز ازل بستیم، همسنگر هم هستیم  «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بــرو ای چشـم و چـراغ دیـده - حاج علی انسانی

بــرو ای چشـم و چـراغ دیـده 
کی چو من داغ بـه عـالم دیده؟ 
تپش دل بشنو، گوید آهسته برو 
                         ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار» 


ایـــن صــدای تَپِــش قـلبــم نیسـت 
در حسیـنـیــۀ دل سیـنــه زنــی سـت 
گریه از تیغ و سُنین، گوید ای وای حسین 
                         ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار» 


گفتی از نـاله تـو دوری کـن، چشم 
هر چه دیدی تو صبوری کن، چشم 
دستی از لطف بـرآر، روی قلبم بگذار 
                         ای امید دل من، همه ی حاصل من «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه می رود تنهـا، یـوسـف زهـرا - حاج علی انسانی

می رود تنهـا، یـوسـف زهـرا 
یک بیابان گرگ، در دل صحرا 
من و در بـه دری بـه بیـابـان 
من و جمـع زنــان پـریشـان 
                  خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار»


آورم یـــــادش، مـــــادر او را 
مـی زنـم بــوسـه، حنـجـر او را 
گـل ســر سبــد چمنــم اوست 
همه هستی و جان به تنم اوست 
                  خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار»

 
در عطش باغ و، باغبان تشنه 
کـودکان تشنه، مـادران تشنه 
همـه در غـم و مــاتـم اصغر 
همـه در غــم غنـچـۀ پـرپـر 
                  خدا خدا خدا خدا حسینم رفت «تکرار»

 

یک دم - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ای تـو آیینـۀ مـن، مـاه دیـرینۀ مـن - حاج علی انسانی

ای تـو آیینـۀ مـن، مـاه دیـرینۀ مـن 
دست خود را بگذار، به روی سینۀ من 
شکر حـق گـریۀ مـن راهِ تماشا بسته 
چه کس این آینۀ فـاطمه را بشکسته 
خواهرت را دریاب «تکرار» 

ای امید دل من، بسته شد محمل من 
رفتـه بـر بـاد فنـا، همـۀ حـاصـل من 
چه کنم این همه اطفال به صحرا زده را 
چهره خـونین شـده و آبلـه بر پا زده را 
خواهرت را دریاب «تکرار» 
در پاسخ به زینب (س)

قــافـلــه ســـالاری، بــر همـه غمـخـواری 
تــو رَه دور و دراز، پـیـــش رویــــت داری 
زینـبـم، جــان تــو و بــاغ گـل پـرپـر مـن 
چون تو هم خواهر من هستی و هم مادر من 
صبر کن خواهر من «تکرار» 

بر سـر نـی سـر من، پـای نِی دختر من 
کودکان سینه زنان، نوحه خوان مادر من 
بانگ ای وای ز لب هـای یکـایک بشنو 
واحسینـا ز لــب خیـل مـلایـک بشنو 
صبر کن خواهر من «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر تـو ای یـوسف زهـرا، مَـرو جـانب صحـرا  - حاج علی انسانی

تـو ای یـوسف زهـرا، مَـرو جـانب صحـرا 
که صحرا همه گرگ است، تویی یکِّه و تنها 
بگـو که بـاغ خـود را، به دست کـه سِپاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 


اگـر نیست مُیسَّـر، بـه گُـل آب رسانی 
چـرا غنـچۀ خـود را، بـه دامن ننشانی 
بگو که باغ خود را، به دست که سِپاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 


نشسته اشک سُـرخم، به رخسارۀ زردم 
به جـای همه خواهم، به دور تو بگردم 
بگو که باغ خود، را به دست که سپاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 


اگـر یکّـه و تنهـا، شـدی در دل صحرا 
روی سـاعت دیگـر، بـه مهمـانی زهرا 
بگو که باغ خود، را به دست که سپاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 


در پاسخ به دختر 

برو به سوی خیمه، مشو تو سدّ راهم 
بـرای دیـدن مـن، بیـا بـه قتلگـاهم 
بــرو کنـار عمـه، مکـن تـو آه و زاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 


ز بعـد من بـرایم، نگیری تـو بهانه 
که پاسخ تو دشمن، دهد به تازیانه 
برو کنـار عمـه، مکن تـو آه و زاری 
                                واویلا واویلا، واویلا واویلا «تکرار» 
 


یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه رها کن دست مرکب را، ز دست دخترم زینب - حاج علی انسانی

رها کن دست مرکب را، ز دست دخترم زینب 
بیـا بنمـا جـدا از شـاخ، گـل نیلـوفرم، زینب 
                                        خداحافظ، خداحافظ «تکرار» 

ببر در خیمه ها او را، که باشد سدّ راه من 
بگو خواهی مـرا بینی، بیـا در قتلگاه من 
                                        خداحافظ، خداحافظ «تکرار» 

تو که خورشید تابان هم، ندیده ماه روی تو 
مبـادا بشنـود بـانگ، فغـان تـو عـدوی تو 
                                        خداحافظ، خداحافظ «تکرار» 

بیا زینب ببین سیرم دگر ترک وصالم کن 
مرا دیگر نمی بینی، حلالم کن حلالم کن 
                                        خداحافظ، خداحافظ «تکرار» 

پس از مرگ من ای خواهر صبوری کن صبوری کن 
بـه پیـش دشمنــان دون ز آه و نــالـه دوری کن 
                                        خداحافظ، خداحافظ «تکرار» 
در پاسخ 

برادر گفته هایت را به گوش جان پذیرم من 
بـرو ای عمـر من امـا دعـا کن تـا نمیرم من 
                                       خداحافظ، خداحافظ «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ای یوسف من، مَرو به میدان - حاج علی انسانی

ای یوسف من، مَرو به میدان 
دارد بیـابـان، گـرگ فــراوان 
پاره پاره کنند از کین تـن تو 
می بَرند از تنت پیـراهـن تو 
مظلوم حسین جان 

تنهــا امیــد، زینـب تــو هستی 
بـر قلـب خـواهـر، بگـذار دستـی 
لحظه ای رو به سوی خیمه ها کن 
لـب گشــا و بـرای مـن دعـا کن 
مظلوم حسین جان 

یک گـل نمـانده، پرپر نگشته 
ز آنها که رفتند، کس برنگشته 
بـرادر کن نظـر بـه آه سـردم 
اجـازه بـده تـا دورت بگـردم 
مظلوم حسین جان

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بین کار عشق و عاشقی بالا گرفته - حاج علی انسانی

بین کار عشق و عاشقی بالا گرفته 
در خیمه طفـلی دامـن بابا گرفته 
گوید که کن احسان مرا                    بر دامَنَت بنشان مرا 
مظلوم بابا «تکرار» 


بابا علمدارت چه شد، لشگر کجا رفت؟ 
اصغر چه آمد بر سرش، اکبر کجا رفت؟ 
بابا چرا تنها شدی؟             بی کس در این صحرا شدی؟ 
مظلوم بابا «تکرار» 


بابا نگر بر اشک گـرم و آه سردم 
بابا بِده اِذنم که من دورت بگردم 
بابا کجا شد لشکرت                       کو قاسم و کو اکبرت 
مظلوم بابا «تکرار» 


یک گـل نـدارد بـاغ مـا پرپر نگشته 
هر کس به میدان رفته دیگر برنگشته 
اکبر چه شد قاسم چه شد           ماه بنی هاشم چه شد
مظلوم بابا «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه محشر کبری است امشب و فردا - حاج علی انسانی

محشر کبری است امشب و فردا 
در منــاجـات انـد، اکبـر و لیـلا 
آه و واویلا، آه و واویلا 

می شـود امضـا بـرگ جانبازی 
هر چه سر – بر نی، با سرافرازی 
آه و واویلا، آه و واویلا 

میـزبان مـادر، نـوجوان مهمان 
در نمـازنـد و ، خـوانـدن قـرآن 
آه و واویلا، آه و واویلا 

نجمه در خیمـه گشتـه پــروانه 
مـوی قـاسم را می زنـد شــانه 
آه و واویلا، آه و واویلا 
 
یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه امشب شب آخـرعمر حسین است - حاج علی انسانی

امشب شب آخـر عُمر حسین است
چشم انتظار تیغ و تیر و سُنین است
واویلا واویلا «4 تکرار»

دسته گُلانش همه در حَرَم جمع اند
پروانه ها محور رخساره ی شمع اند
واویلا واویلا «4 تکرار»

امشب نمی خوابد اصغر به گهواره
فـردا گیــرد آرام بـا حنجـر پــاره
واویلا واویلا «4 تکرار»

پـاسبـان خیمـه ماه بنـی هاشم
نجمه زند شـانه بر گیسوی قاسم
واویلا واویلا «4 تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر چـرا بـی یـاری و بهــرت دگــر یــاور نمی آیـد - حاج علی انسانی

چـرا بـی یـاری و بهــرت دگــر یــاور نمی آیـد
بـه دُنبـالت کسـی جُـز اشک هر دختر نمی آیـد

ازین راهـی کـه داری پیش رو لَـرزد دلـم، دیدم
که هر کس می رَود در خیمه هـا دیگـر نمی آید

علمـدار تـو کـو، اکبر چه شد، قـاسم کجـا رفته؟
هـزاران لشکر آن سـو بهــر تـو لشکـر نمی آید

به جـان کـی قسم دادی که عمّه در حرم برگشت
به دنبـال بـرادر از چــه آن خـواهــر نمـی آیـد

تــو روی دختــر مسلـم ببـوسیدی و، من دیدم 
مــرو دختـر نبـوسیــده مـــرا بــــاور نمی آید 

ز ضعف و تشنگی حرفی به لب دارم، ولی افسوس
لبـانـم می خــورد بــر هـم، صـدایـم در نمی آمد
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای خـدا رفته بـر بـاد ستم حاصلم - حاج علی انسانی

ای خـدا رفته بـر بـاد ستم حاصلم 
آتش از خیمه ها شعله کشد یا دلم 
گاهواره چـه شـد گـوشواره چه شد 
واحسینا واحسینا 


ای خـدا در دلم صبـر و تحمّـل نماند 
در همه بـاغ آتش زده یک گـل نماند 
هر بدن خاک شد همه صد چاک شد 
واحسینا واحسینا 


من خودم دیدم آن کاکل غرقه به خون 
بر کـف و قـاتلش ز مقتـل آمـد برون 
شـد بـه نیــزه ســرش در ره داورش 
واحسینا واحسینا 
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه دل هر خیمه می سوزد، به احوال دل زینب  - علی انسانی

دل هر خیمه می سوزد، به احوال دل زینب 
که بـر بـاد ستـم رفته، تمـام حـاصل زینب 
                               واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار» 

زنی نبـود که نـالان نیست، همه در آه و واویلا 
همه گریان در این صحرا، ولی مجنون شده لیلا 
                               واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار» 

ز بس سیلی زده دشمن، ببین بر طفل و بر رویش 
در این صحرا ز غم رویش، شده هم رنگ با مویش 
                               واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار» 

مَپُرس از من ز کعب نی، چها خصم تو با او کرد 
ولی سـربسته می گـویم، کبـوتـر را پـرستو کرد 
                               واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار» 

خودم دیدم در این صحرا، عزیزم دست و پا می زد 
سنــان بـر پهلـوی او بـود، و زهـرا را صـدا می زد 
                                واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار» 
 
تو اینجایی و من بی تو، به سر عزم وطن دارم 
ز هجده یوسفم با خود، فقط یک پیرهن دارم 
                               واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا «تکرار»  

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه رفته به بـاد غـم همـه حـاصلم ای خدا - علی انسانی

رفته به بـاد غـم همـه حـاصلم، ای خدا، ای خدا 
شعله زنان چو خیمه ها شد دلم، ای خدا، ای خدا 
                        مادر من کجایی، تا به یاری بیایی «تکرار» 


دختری  از جمع یتیمان من، گم شده، 
آیـه ای از سـورۀ قـرآن مـن، گمشده، 
                        مادر من کجایی، تا به یاری بیایی «تکرار» 


می شنوم صدایی از علقمه، ای خدا، ای خدا 
بُـود صـدای مادرم فاطمه، ای خدا، ای خدا 
                         مادر من کجایی، تا به یاری بیایی «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه آمد سوی باغ گل یک قافله‌ی بلبل - حاج علی انسانی

آمد سوی باغ گُل، یک قافله‌ی بلبل
شد باغ، پُر از بلبل، امّا نبود یک گُل
کو باغ من و گلخانۀ من             کو شمع و گل و پروانۀ من
آرام دل زینب   بین جان مرا بر لب

در گریه رباب از آب، آتش زده یکسر را
 پیوسته ز مـن جوید، قبر علی‌اصغر را
دارد ز غم و داغ پسرش               گهوارۀ خالی را به بَرش
 آرام دل زینب   بین جان مرا بر لب

بار سفرِ خود را بی من ز چه رو بستی
رفتی و ز داغ خود تو قاتل من هستی
بنگر به چه احوال آمده‌ام                رفتم الف و دال آمده‌ام
آرام دل زینب   بین جان مرا بر لب

 

مسافران صفر 2- علی انسانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای برادر بهر تو مهمان رسیده - علی انسانی

ای برادر بهر تو مهمان رسیده
                                         رفته و برگشته امّا قد خمیده
زینبم من زینبم من زینبم من
یا دعا کن قلب من قوَّت بگیرد
                                        یا دعا کن خواهرت زینب بمیرد
زینبم من زینبم من زینبم من
از رقیّه قسمت من درد و غم شد
                                     آیه‌ای از سورۀ عشق تو کم شد
زینبم من زینبم من زینبم من
تا ز نیزه بر رخ من خنده کردی
                                         با نگاه خود دلم را زنده کردی
زینبم من زینبم من زینبم من
این پذیرایی کوفی شد ز مهمان
                                   تو به مطبخ بودی و من کنج زندان
زینبم من زینبم من زینبم من

 

مسافران صفر 2- علی انسانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه گلم پرپر شده و بوی گلاب آید ز خاک او - علی انسانی

گلم پرپر شده و بوی گلاب آید ز خاک او
                                    بگو ای باغ سُرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
نمی‌گویم چها دیدم که از من باخبر بودی
                                به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
نمی‌دانم چسان بی‌تو، به سر عَزم وطن دارم
                                   ز هجده یوسفم با خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
                                       که من هرگز ننوشیدم بدون گریه آبی را
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم

 

مسافران صفر یک-  علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ثـواب ایـن زیـارت را کسـی جز من نمی‌داند - علی انسانی

ثـواب ایـن زیـارت را کسـی جز من نمی‌داند
تپش‌های دل زینب زیــارت نامــه می‌خواند
                                                  حسینم کو حسینم کو
                                                  حسینم کو حسینم کو
دل دریائی‌ام بی‌تو، به هر منزل تلاطم داشت
پـی آرامـش‌اش از تــو تمنّـای تکلّـم داشت
                                                  حسینم کو حسینم کو
                                                  حسینم کو حسینم کو
هنـوز آیـد بـه گـوش من صدای آب آبِ تو
صـدایت مـی‌زدم امّـا نمــی‌آمد جـوابِ تو
                                                  حسینم کو حسینم کو
                                                  حسینم کو حسینم کو
ز طفلانت چه می‌‌پُرسی به تو از تو نمی‌گویند
ولی سربستـه می‌گــویـم کبوترهـا پرستویند
                                                  حسینم کو حسینم کو
                                                  حسینم کو حسینم کو

 

مسافران صفر یک-  علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام - علی انسانی

«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهـر تـو آب آورده ام» 

گـر بپرسی داغ تـو بـا سینه خـواهر چه کرد 
قـامت خـم گشتـه یـی بهـر جواب آورده ام 

اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمـه سـوغــات از شـام خــراب آورده ام 

اشـک می بـارم ز داغ چـارسـالـه دختـرت 
گر چه پرپر شد گلت با خـود گلاب آورده ام 

همـرهـم زین العبـاد ایـن حجـت دادار را 
جان و تـن مجـروح از بزم شـراب آورده ام
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر ز کویت گـرچـه رو در شام غم با چشم تر کردم - علی انسانی

ز کویت گـرچـه رو در شام غم با چشم تر کردم 
دلم پیش تو مـاند و بیدل از کـویت سفر کردم 

بسـان تیــر می رفتـم کمـانی گشتـه بـرگشتم 
ز بس با نـاگواری در ره عشـق تـو ســر کـردم 

عـدوی دون به هر جا خواست طفلان را بیازارد 
به جـان تو، که من آنجـا تن خـود را سپر کردم 

دل من بیشتر می سوخت گر قرآن نمی خواندی 
که بس تُهمت زدند و صبـر بـا خـون جگر کردم 

در آن اِجـلاس ننگین، گـردهـم آیـی ننگین تـر 
بـه منطـق پــایگـاه خصـم را زیـر و زبـر کـردم 

تو از چه تا مرا دیدی دو چشم خویش را بستی 
که من تـا آخـر مجلس نگه بـر طشت زر کـردم  

 

یک دم- علی انسانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر آمــده در بــر تـو، از سفـر خـواهـر تو - علی انسانی

آمــده در بــر تـو، از سفـر خـواهـر تو 
همه همـراه من اند، جـز یکی دختـر تو 
خیز از جا و ببین من به چه حال آمده ام 
من الف رفته و در پیش تـو دال آمده ام 
خیز ای همسفرم 

من کجـا شام خراب، من کجـا بزم شراب 
من چنان شمع سحر، شدم از داغ تـو آب 
گو تو در طشت طلا از چه دلم بشکستی 
تا کـه دیـدی تو مـرا دیدۀ خود را بستی 
خیز ای همسفرم 

کشتۀ بی کفنم، جان تـو و من چو تنم 
گـر ببینی تـو مــرا، نشنـاسی کـه منم 
نه همین داغ ز هفتـاد و دو لاله دیدم 
سیلی کینه به زهـرای سـه ساله دیدم 
خیز ای همسفرم
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه برگشته ام ای قبلۀ عشق و امیدم - علی انسانی

برگشته ام ای قبلۀ عشق و امیدم
شکر خدا من ماندم و قبر تو دیدم 
بارم به منزل آمده                      زورق به ساحل آمده
مظلوم حسینم «تکرار»
از بعد تو بی اشک چشم آبی نخوردم
 از پیش چشم خود تـو را یکدم نبردم 
هر گه بُردم نام تو                        آمد به یادم کام تو
مظلوم حسینم «تکرار»
تو روی نِی بودی ولی زینب به محمل
هر جـا کـه رفتم آمـدی منزل به منزل
ای گل فدای روی تو                  آمد به هر جا بوی تو
مظلوم حسینم «تکرار» 
شـام بلا را تـا اَبَـد غمخـانه کردم
گنج تو پنهان گوشه ی ویرانه کردم 
در گِل نهان کردم گُلت                     ناید نوای بُلبُلت
مظلوم حسینم «تکرار»
یک شب چرا بر خواهرت مهمان نبودی
بــا مـا چـرا در گـوشـۀ زنــدان نبودی
من بودم و آلام تو                       بُردم ولی پیغام تو
مظلوم حسینم «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ببین کـه خسته حـالـم، ببیـن شکسته بالم - علی انسانی

ببین کـه خسته حـالـم، ببیـن شکسته بالم 
الـف بــوده و رفـتــم، ولــی آمـــده دالم 
چه گویم که چه دیدم، چه دیدم چه شنیدم 
                                    واویلا واویلا واویلا واویلا «تکرار» 


به خـواهرت جفا شد، چو مـاهِ نُو دو تا شد 
شـد آنگـونه هـلالی، کـه انگشـت نَمـا شد 
چه گویم که چه دیدم، چه دیدم چه شنیدم 
                                     واویلا واویلا واویلا واویلا «تکرار»

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه زینب از شام غم، کربلا آمده - علی انسانی

زینب از شام غم، کربلا آمده
بـر سـر تـربت، شهـدا آمده
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»

مـادران بی پسـر کـودکان بی پدر
همه آتش به دل، همه خونین جگر
تو حسین منی – نور عِین منی «تکرار»

نـوحه بــر لـب همه گـوشۀ علقمه 
روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»

ای مرا جان به تن، کشتۀ بی کفن
می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه آمد سـوی باغ گل، یک قافلۀ بلبل - علی انسانی

آمد سـوی باغ گل، یک قافلۀ بلبل 
شد باغ پُر از بلبل، اما نبود یک گل 
کو بـاغ من و گلخـانۀ من 
کو شمع و گل و پروانۀ من 
آرام دل زینب بین جان مرا بر لب «تکرار» 

در گریه رباب از آب، آتش زده یکسر را 
پیوسته ز من جـوید، قبر علی اصغر را 
دارد ز غم و داغ پسرش 
گهوارۀ خـالی را به برش 
آرام دل زینب بین جان مرا بر لب «تکرار» 

بار سفر خود را، بی من ز چه رو بَستی 
رفتی و ز داغ خود، تو قاتل من هستی 
بنگر به چه احوال آمده ام 
رفتـم الـف و دال آمده ام 
آرام دل زینب بین جان مرا بر لب «تکرار» 
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه مــن امـیـرِ کـــاروانِ اربعیـن ام - علی انسانی

مــن امـیـرِ کـــاروانِ اربعیـن ام
من کمان برگشته ی چِلّه نشین ام
واویلا واویلا واویلا واویلا «تکرار»

یک دسته همراهِ من مرغ مهاجِر
آمـده سوی مَــزارت خیــل زایـر
واویلا واویلا واویلا واویلا «تکرار»

من پـرستـوی مهـاجـر از دَمِشقم
من زیارت نامه خوان خاک عشقم
واویلا واویلا واویلا واویلا «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ثَواب این زیارت را کسی جُز من نمی داند - علی انسانی

ثَواب این زیارت را کسی جُز من نمی داند 
تَپِش های دل زینب زیارت نامه می خواند 
حسینم کو حسینم کو 
حسینم کو حسینم کو 

دل دریایی ام بی تو، به هر منزل تَلاطُم داشت 
پـی آرامـش اش از تـو تمنــای تکلـم داشت 
حسینم کو حسینم کو 
حسینم کو حسینم کو 

هنوز آید به گوش من صدای آب آب تو 
صدایت می زدم امّـا نمی آمد جواب تو 
حسینم کو حسینم کو 
حسینم کو حسینم کو 

ز طفلانت چه می پرسی به تو از خود نمی گویند 
ولی ســربستـه می گـویـم کبـوترها پـرستویند 
حسینم کو حسینم کو 
حسینم کو حسینم کو
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه جـان بــرادر مَپُــرس از مـن چـه دیـدم - علی انسانی

جـان بــرادر مَپُــرس از مـن چـه دیـدم 
شکـر خــدا مــانـدم و قبــر تــو دیـدم 
وِردِ زبان من تویی جان و جهان من تویی 
طفلان نمی بـودند اگـر می مـاندم اینجا 
                                     آه و واویلا، آه و واویلا «تکرار» 


ای نیـنــوا بـــار غـــم دارم بـــه دوشـــم 
ای بــــاغ آتــش زده مـــن گـلـفــروشـم 
گلهای تو گر پرپر است گلهای من نیلوفر است 
بــرخیـز و بنگـر تـو کنـون احـوال گــل هـا 
                                     آه و واویلا، آه و واویلا «تکرار» 


از طـفـلی مـن عصمـت شـد دایـۀ من 
ســایـۀ مـن نــدیــده همسـایـۀ مـن 
کوفه شناسایی شدم هرجا تماشایی شدم 
بـرخیـز و کـن اطفـال و خـواهر را تماشا 
                                     آه و واویلا، آه و واویلا «تکرار» 


رفتـی تـو و جــان مـن بـر لـب رسیـده 
خیـــز ای بـــرادر ز ره زیـنــب رسیــده 
بنگر به چه حال آمدم رفتم الف، دال آمدم 
مـن هـم کمـانی گشتـه ام مـانـنـد زهرا 
                                      آه و واویلا، آه و واویلا «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای برادر، بهر تو مهمان رسیده - علی انسانی

ای برادر، بهر تو مهمان رسیده 
رفته و بـرگشته اما قد خمیده 
                    زینبم من، زینبم من، زینبم من «تکرار» 

یا دعا کن قلـب مـن قـوت بگیرد 
یا پَس از تو خواهرت زینب بمیرد 
                    زینبم من، زینبم من، زینبم من «تکرار» 

از رُقیّه، قسمت من، درد و غم شد 
آیه ای از، سورۀ عشق تـو کـم شد 
                    زینبم من، زینبم من، زینبم من «تکرار» 

تا ز نیزه، بر رخ من، خنده کردی 
با نگاه، خود دلم را، زنـده کردی 
                    زینبم من، زینبم من، زینبم من «تکرار» 

این پـذیرایی کـوفی، شـد ز مهمـان 
تو به مَطبَخ، بودی و من، کُنج زندان 
                     زینبم من، زینبم من، زینبم من «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه منم که عمری، ز باغ شادی، گلی نچیدم  - علی انسانی

منم که عمری، ز باغ شادی، گلی نچیدم 
نشـانه دارم، بـه تـار تـار مـوی سفیدم 
ز غم خمیدم شادی ندیدم 


منم که بـاد، خـزان گـرفته، گـلان بـاغم 
ز کینه بوده، همیشه داغی، به روی داغم 
ز غم خمیدم شادی ندیدم 


منم کـه با داغ و درد و ماتم، گِلَم عجین شد 
به کوچه دیدم، که مادر من، نقش زمین شد 
ز غم خمیدم شادی ندیدم
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه گلم پرپر شـد و بـوی گلاب آیـد ز خـاک او  - علی انسانی

گلم پرپر شـد و بـوی گلاب آیـد ز خـاک او 
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو 
حسین جانم، حسین جانم «تکرار» 

نمی گویم چهـا دیـدم که از من بـاخبر بودی 
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

نمی دانم چسان بی تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم بـا خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم «تکرار» 

به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
که من هـرگز ننوشیدم بـدون گـریه آبی را 
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»
 

یک دم - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه طعمۀ آتش، خانمان یکسو - علی انسانی

طعمۀ آتش، خانمان یکسو                           مادران یکسو، کودکان یکسو
چه کنم من و گُلشن بی گل                        ز غـم گـل و غنچـه و بـلبـل
خدا خدا خدا    خدا حسینم رفت
پیکـر بیمـار، بی‌رمـق مـانده                            از کتـاب ما، یک ورق مانده
چه کنـم من و گلشـن بی‌گل                   ز غـم گـل و غنچـه و بلبـل
خدا خدا خدا    خدا حسینم رفت
کس نمی‌نوشد می زپیمانه                            خفتـه در مقتـل پیـر میخـانه
نه خمـی و نه میکده باقی                   نه سبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا    خدا حسینم رفت
عصمـت اللّهم دانـدی عـالم                            مـانـده‌ام تنهـا بیـن نامحـرم
نـه خمی و نـه میکده بـاقی                   نه سبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا    خدا حسینم رفت
هرچه درخیمه بوده غارت شد                            از عَـدو بَر ما بَس جسارت شد
نه خمـی و نــه میکـده باقی                   نه سبو و نه مست و نه ساقی
خدا خدا خدا     خدا حسینم رفت

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه دل هر خیمه می‌سوزد، به احوال دل زینب - علی انسانی

دل هر خیمه می‌سوزد، به احوال دل زینب
                                 که بر باد ستم رفته، تمام حاصل زینب
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا
زنی نَبود که نالان نیست، همه در آه و واویلا
                      همه گریان در این صحرا، ولی مجنون شده لیلا
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا
ز بس سیلی زده دشمن، ببین بر طفل و، بر رویش
                     در این صحرا زِ غم رویش، شده همرنگ با مویش
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا
مپرس از من ز کعب نِی که خصم تو چه با او کرد
                          ولی سربسته می‌گویم، کبوتر را پرستو کرد
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا
خودم دیدم در این صحرا، گل من دست و پا می‌زد
                           سِنان بر پهلوی او بود و زهرا را صـدا می‌زد
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا
تو اینجایی و من بی‌تو، به سر عزم وطن دارم
                          ز هجده یوسُفم با خود، فقط یک پیرهن دارم
واویلا آه و واویلا       واویلا آه و واویلا

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه مستان همه افتاده و ساقی نمانده - علی انسانی

مستان همه افتاده و ساقی نمانده
جامی برای مِی‌کشـان باقی نمانده
آمد به منزل بارشان                    خوش گرم شد بازارشان
روز حسین است روز حسین است
زینب به مقتل دید از جانش اثـر نیست
بـوی گُلش مـی‌آید و از گُـل خبر نیست
از زیر تیغ و نیزه‌ها                                آمد صدا زینب بیا
روز حسین است روز حسین است 
یک زن میـان کُشته‌ها تنهـا نشستـه
دارد دو دست خود بـه پهلوی شکسته
گوید حسین من چه شد             نـور دو عین من چه شد؟
روز حسین است روز حسین است
یک کودک امشب از صف طفلان جدا شد
یــا آیــه‌ای از سـوره‌ی قــرآن جــدا شد
بابش فدای حق شده                   دختر به او ملحق شده
روز حسین است روز حسین است
آب فــرات آزاد شد امّا چه سودی
دیگر به فکر تشنگی یک تن نبودی
اصغر گلویش چاک شد                   گهواره‌ای او خاک شد
روز حسین است روز حسین است

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه گل بی‌خارِ حسین آمدی تا که شوی آخرین یار حسین - حاج علی انسانی

گل بی‌خارِ حسین
آمدی تا که شوی                        آخرین یار حسین
مُهر طومارِ حسین
غنچۀ من مزن از خنده‌ات آتش به دلم
منکه خود از تو و از مادر تو بس خجلم
اصغرم لالایی اصغرم لالایی
لالــۀ صحـرایـی                                         غُنچۀ زهرایی
کوفیان کف بزنند                        یا بـود لالایی
به روی دست پـدر با گلوی پاره بخواب
شده دست پدر از بهر تو گهواره بخواب
اصغرم لالایی اصغرم لالایی
ای گُل یـاس سفید                                   بـا لـب تشنه شهید
کس به جز قاتل تو                        غُنچه از شاخه نچید
عوض شیر پُراز خون دهَنت را دیدم
بسته پَر بودی و پَرپَر زَدنت را دیدم
اصغرم لالایی اصغرم لالایی

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ببـینیـد بـبینیـد گلم رنـگ ندارد - حاج علی انسانی

ببـینیـد، بـبینیـد                                              گلم رنـگ ندارد
اگر آمـده میـدان                                       سَرِ جنـگ ندارد
گلم سرخ و سپیدست
ازو قطع امیـد اسـت
واویلا واویلا واویلا واویلا
جز این کودک معصوم                                              دگـر یــار نـدارم
جز این هدیه‌ی کوچک                                       بــه دادار نـدارم
گلم سرخ و سپیدست
ازو قطع امیـد اسـت
واویلا واویلا واویلا واویلا
به روی دست و دوشم                                              ببینیـــد فتـــاده
سـر و گـردن خـود را                                       به دوش من نهاده
گلم سرخ و سپیدست
ازو قطع امیـد اسـت
واویلا واویلا واویلا واویلا
اگــر تیــــر دریـده                                              اگر رنگ به رو نیست
بجـز تیـر سـه پهلـو                                       جوابی به گلو نیست
گلم سرخ و سپیدست
ازو قطع امیـد اسـت
واویلا واویلا واویلا واویلا

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر یک گـل دگـر نمـانده است، به دست گلفروش - علی انسانی

یک گـل دگـر نمـانده است، به دست گلفروش 
یـارب تـو مشتـری باشی، بـه یـاس لاله پوش
بگیـر ایـن غنچـۀ نـازم کـه در آغوش من باشد
سرش از خیمه تا میدان به روی دوش من باشد 
ای کودکم بخواب « تکرار»
 

ای گـــل نــاز فـــاطمــه شــرمنــدۀ تــوأم 
بگشــا دو لـب کـه کشتــۀ یـک خنــدۀ تـوأم 
نمی گویم به چه حـالی از آن یک خنده ام کردی 
به یک لبخند خـود کشتی مـرا و زنـده ام کردی 
ای کودکم بخواب « تکرار»
 

چشمان تـو ز تشنگی ندیده رنگ خواب 
رفته بـه خـواب نـاز اگر ندیده خواب آب 
به باغ و گلشن زهرا رسیده فصل بی آبی 
ز بی آبـی رخ اهـل حرم گـردیده مهتابی 
ای کودکم بخواب « تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای بنی هـاشمیان همه گیرید به کف میرود گل میدان - علی انسانی

ای بنی هـاشمیان
همه گیرید به کف                     میرود گل میدان
آینــه بــا قـرآن
این جگر پاره ی من هست و به نخلم ثمرست
حَجَـر الأسـود مـن خــال لـب ایـن پسرست
پسرم آهسته
ای همه حاصل من
رفتی امّــا غــم تو                    روشنـای دل من
می شود قاتل من
حاصل عمــر منـی و همه ی دلخـوشی ام
ای مسیحا نفسم از چه سبب می کُشی ام
پسرم آهسته
روی تو چون ماهست
همچنـان مــادر مـن                  چون رسول الله است
عمـر و کـوتـاه سـت
ماه رخسار تو گر یوسف کنعان بیند
تا اَبَـد سفره ی زیبائیِ خود برچیند
پسرم آهسته
برو ای ماه، برو
تا ببینم قـد تو                           گـر کشـم آه، برو
پیش من راه برو
بسته ی موی تو ای سلسله گیسو آیم
گـر روی بـر سـر تـو بـا سـر زانـو آیم
پسرم آهسته

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر بـازار عشـق و عـاشقی رونق گرفته - علی انسانی

بـازار عشـق و عـاشقی رونق گرفته
اکبر به کف جان بهر دین حق گرفته
خون سر او تاج او                     میدان شده معراج او
محشر به پا شد
در نوبهــار عمر و در فصل جوانی
شد عـازم میدان برای جانفشانی
صد چشم‌تر دنبال او                    نیزه به استقبال او
محشر به پا شد
اهل حرم از خیمه‌هـا بیرون دویدند
بـا دیـده از بــاغ رخ او گُل بچیدند
هم جان به میدان می‌بَرَد        هم از حرم جان می‌بَرَد
محشر به پا شد
ماهی به سوی هاله‌ی عقرب روان شد
بــر آخریـن دیـدار او زینـب روان شد
مِجمر به کف از سینه‌اش        عـودش دلِ بی‌کینه‌اش
محشر به پا شد
از نزد من در محضر خیرالبشر رو
ای مَه برو، امّـا کمی آهسته‌تر رو
ای بر علی نور دو عین            ای میوۀ قلب حسین
محشر به پا شد

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر در خیمه‌های حسین گردیده محشر - علی انسانی

در خیمه‌های حسین گردیده محشر
عـازم بـه میـدان شــده علـیِّ اکبـر
لیلای سرگردان کجاست                  آیینه و قرآن کجاست
در خیمه‌ها در حال غَش افتاده لیلا
آه و واویلا - آه و واویلا
ای یوسف از گُرگان صحرا حذر کن
برگَرد و بـر حال من یکدم نظر کن
ای میوۀ قلب پدر                             آهسته‌تر آهسته‌تر
باب غریبت می‌شود تنهای تنها
آه و واویلا - آه و واویلا

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر آهسته بـرو میـدان، ای میـوۀ قلب من - علی انسانی

آهسته بـرو میـدان، ای میـوۀ قلب من
تا چیده شوی از شاخ، آماده شده دشمن
خواهم که تماشای تو کنم                       سِیرِ قَد و بالای تو کنم
آرام دل لیلا       در آهم و در غوغا
آرام دل لیلا       در آهم و در غوغا

خویت به علی مانَد، رویت به شه بطحا
کـوتـاهی عمر تــو، ارث تـو شد از زهرا
خواهم که تماشای تو کنم                     سِیرِ قَد و بالای تو کنم
آرام دل لیلا       در آهم و در غوغا 
آرام دل لیلا       در آهم و در غوغا 

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر دردها هست، ولی فرصت گفتـاری نیست - حاج علی انسانی

دردها هست، ولی فرصت گفتـاری نیست 
عـازمم قــافلـه را قـافلـه ســالاری نیست 

بگـذاریـد بمـانـم بـه بــرش یـک امشب 
تـا نگـویند بـر این کشته عـزاداری نیست 

پـای یـک طفل نبینی کـه پر از خون نشده 
دیده بگشا که به باغت گل بی خاری نیست 

بر تـو هـر زخـم تنـت گـریه کند گریۀ خون 
کس نگوید ز غمـت دیدۀ خـونباری نیست 

غـم اطفـال فـراری به بیـابـان چـه خـوری 
عمـه بـا ماست نگویی که مددکاری نیست 

آفتـاب و عطـش و داغ، همـه سـوزان لیک 
غیـر تَـب بـر سـر بیمـار، پـرستـاری نیست
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه در خیمه های حسین گردیده محشر - علی انسانی

در خیمه های حسین گردیده محشر
عــازم بـه میــدان شــده علی اکبـر
آئینة خَیرُالوَراست                          آیینه و قرآن کجاست
در خیمه ها در حال غش افتاده لیلا
آه و واویـلا، آه و واویـلا     «تکرار»
 

فرزند زهرا شده آتش به خرمن
علی اکبـر روَد کفـن بـه گـردن
او در شجاعت حیدرست                سر تا به پا پیغمبرست
عـازم سـوی معراج مثل مـاه بطحا
آه و واویـلا، آه و واویـلا     «تکرار»
 

ای یوسف از گرگان صحرا حذر کن
برگرد و بر حـال من یکدم نظر کن
ای میوۀ قلب پدر                        آهسته تر آهسته تر
بـاب غـریبت می شـود تنهـای تنها
آه و واویـلا، آه و واویـلا     «تکرار»
 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای گل لاله‌ من سیزده ساله‌ من - علی انسانی

ای گل لاله‌ی من           سیزده ساله‌ی من
مـی‌روی و بِـرَوَد           بر فلک ناله‌ی من

آسمان ابری و اشک دل من باران‌ست

در کـف مـادر تــو آینـه و قـرآن‌ست

                                              مرحبا قاسم من

 

هـم تو امیّـد منی           هـم یتیم حسنی
از چه با رفتن خود           دل من می‌شکنی

مرو ای گل که خزان موسم گل ریزان‌ست

در کــف مــادر تــو آینـه و قـــرآن‌ست

                                          مرحبا قاسم من

 

هم زیادست عدو        هم غریب‌ست عمو
گل من لب بگشا        به خسان رو تو بگو

پسر فاطمه آخر به شما مهمان‌ست
در کـف مادر تو آینـه و قـرآن‌ست

                                          مرحبا قاسم من

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه در کجایی تو ای گل پرپر - حاج علی انسانی

در کجایی تو، ای گل پَرپَر 
بَدَرقه کردی، شاید از اکبر 
به جنان بُرو ای چَمَن آرا 
بنشین بـه بَـرِ گُـل لیـلا 

        خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار»

 

بهر تو برپاست، مجلس شادی 
نیـزه ها ریـزد نقـل دامــادی 
جگــرم ز غمـت شــده پــاره 
تــو فتــاده و جملــه سـواره 

        خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار»

 

لاله گـون بینم سنبل قاسم 
در کـف قـاتل کـاکل قاسم 
مَه مـن ز چـه روی زمینی 
بـه بـر عمـو از چه نشینی 

        خدا خدا یتیم ام رفت «تکرار»

 

یک دم - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه قاسم از خیمه می رود میدان - حاج علی انسانی

قاسم از خیمه، می روَد میدان 
نَجمــه آورده، آیـنــه قــرآن 
رَوَد آنـکـه مَــهِ سَحـرم بـود 
گـل بـاغ حسـن پسـرم بـود 

«خدا خدا خدا خدا یتیم ام رفت» «تکرار»

 

مادرش کـرده شانه مویش را 
بوسه باران کرد، عمّه رویش را 
گـل لالــۀ بـاغ حسـن رفـت 
ز پی ِاش به خدا دل من رفت 

«خدا خدا خدا خدا یتیم ام رفت» «تکرار»

 

مُزد پیروزی بر عدو خواهد 
جرعه ی آبی از عمو خواهد 
گل مـن ز تـو با خبـرم من 
به خدا ز تـو تشنه ترم من 

«خدا خدا خدا خدا یتیم ام رفت» «تکرار»

 

یک دم - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر نوحه ای خدا چون شد شاخه یاسم - حاج علی انسانی

ای خدا چون شد، شاخۀ یاسم
در کجا افتـاد، دسـت عبّـاسم

من و این همه لشگر خونخوار            نَه به جا علم و نَه علمدار

خدا، خدا، خدا                  خدا امیدم رفت

 

تشنه جـان داده، بر لب دریـا
جای او گشته، چشـم من سقّا

ز عدو چه ستم چه جفایی                 ز تو چه ادب و چه وفایـی

خدا، خدا، خدا                  خدا امیدم رفت

 

از گـل یــاسـم، نشنـوم بــویی
پرچمش سویی، دست او سویی

پسر یَل حبَلَ متین کو؟                          مَه من گل امّ‌ بنین کو؟

خدا، خدا، خدا                  خدا امیدم رفت

 

بسکه نوشیده، می ز پیمانه
بر کمـر دسـتِ، پیـر میخانه

نه دگر، مِی و مِی زده باقی             نه خُمّی و نه جام و نه ساقی

خدا، خدا، خدا                  خدا امیدم رفت

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه سقا شده نام من - حاج علی انسانی

می‌سوزم از این خجلت، سقّـا شده نام من

من ساقی‌ام و نَبـوَد، بک جرعه به جام من

ای پیر من ای میخانه من                بشکسته ببین پیمانۀ من

آتش زده بر دریا لب تر نکند سقّا

 

لب خشک و لب دریا، چشمم ز غمت‌تر بود

در جـام کفـم پیــدا، عکس علی اصغر بود

از داغ لبش سوزد جگرم                     گفتم به برش آبی ببرم

آتش زده بر دریا لب تر نکند سقّا

 

تا بـر سـر سقّایت، از کینـه عمـود آمد

در حال نماز عشق، با سر به سجود آمد

تو روح عبادت‌های منی                    من عَبَدم و تو مولای منی

آتش زده بر دریا لب تر نکند سقّا

 

گر نیست علم در کف، عُـذرم شده بی‌دستی

از مشک مریز ای آب، تو هستی من هستی

چشمان حَرَم بر راه من‌ست               همراه تو ای آب آه من‌ست

آتش زده بر دریا لب تر نکند سقّا

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه مرحبا عباسم - حاج علی انسانی

مکن از داس هراس

یک بیـابـان دشمن                       باغ اگر دارد، یاس

منـم و یک عباس

 

آسمانم مـن و عبـاس علـی ماه من است
چه غم از روبهیان، شیر به همراه من است

 

مرحبا عباسم
سفـر ما شـد طی

تـو ولـی بـر ناقه                    یک سفر هست از پی

مـن ولـی بـر سـر نی

 

دست گلچین ننهد هیچ گلی در باغت
غم نهد روی غـم و داغ به روی داغت

 

مرحبا عباسم
وه از ایـن، اقبــالـم

همه جا بامن هست                      فاطمــه، دنبالم

تـا لـب گـودالم

 

منکه شمع و گل و پروانه و بلبل دارم
گلفروشـم مـن و هفتاد سبد گل دارم

مرحبا عباسم

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه من که از اهل حرم آبرو دارترم - حاج علی انسانی

من که از اهل حرم، آبرو دارترم
                                    تیر کین آمد و گفت، آبرویت ببرم

نه همیـن چشم زِره قـامت من تر کرده
اشک مشک آمده و گریه به من سرکرده

یا اَخا کن نظری     در خیامم مَبری

 

پرچم از دست جدا، جام از مست جدا
                              پشت تو با سر من هر دو بشکست جدا

مـادرت آمده نتوان بـه بــرش بـرخیزم
خون چشمم عوض گل بر رهش می‌ریزم

یا اَخا کن نظری     در خیامم مَبری

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بر کودکان آب آورم سردار و میر لشگرم - حاج علی انسانی

من شرزه شیر بیشه‌ی شیر خدایم
از بهتـرین ابیـات دیــوان وفـایم

بر کودکان آب آورم            سردار و میر لشگرم

انَّی اباالفضل (2)

 

هرچند کام خشک سقّا تر نگردد
بی‌آب سـوی خیمه هرگز برنگردد

هم ساقی‌ام بر کودکان           هم بر حریمت پاسبان

انَّی اباالفضل (2)

 

یک دم قدم گر بر سرم گذاری
جانِ بـرون رفتـه به تن بیاری

بگذار پا بر چشم من             بنگر ز خون تر چشم من

انَّی اباالفضل (2)

 

بودم فـدایّی تـو از طفلی برادر
قنداقه‌ام گرد سرت گردانده مادر

هم ساقی لب تشنگان           هم خیمه‌ها را پاسبان

انَّی اباالفضل (2)

 

فانوسهای اشک 1- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ای علمدار سپه کو علمت - حاج علی انسانی

ای علمـدار سپــه، کـو عَلـمَـت 
علـم و دسـت ز پیکــر قـلـمت 

 

داغـت ای ماه هلالم کرده ست
الـف قـدّ تـو دالــم کـرده ست 

 

تو به خون خفته کنون در بر من 
داده پیغــام چنیـن دختــر من 

 

گــر نشــد آب میـسّـر گــردد 
گـو عمـو خـود بـه حرم برگردد 

 

حال خـواهم بـه حـرم بـرگـردم 
گـر به آن طفــل بـرابــر گـردم 

 

خود بگو من چه بگویم به جواب
گـر ببیند نه عمـو هسـت نه آب

 

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر نوحه ای ماه پشت ابر خون نشسته من - علی انسانی

ای ماه پشت ابر خون نشستۀ من
ببیـن قــد خمیـده و شکستۀ من

 

خزان شدی ای بهار آرزویم                چگونه با زینب از داغت بگویم

 

ز داغت ای دسته گل باغ امیدم
ز خیمـه بـانگ وامحمّدا شنیدم

 

کو دست تو تا که دستم را بگیری         زینب من شد مهیّای اسیری

 

بنفسی انت یـا اخـا ای مـاه زینب
برخیز و کن رو سوی خیمه‌گاه زینب

 

اهل‌حرم در حرم چشم انتظارند          برای تو گل اشک وخون ببارند

 

امـان ز بی بــرادری بـرادر من
دشمـن کنـد هلهله در برابر من

 

زخم زبان می‌زند به اشک و آهم       رفتی و من بی علمدار سپاهم

 

ببین که در علقمه بالایِ سر تو
مـادر مـن آمد بجـای مادر تو

 

ز داغ تو دست بر پهلو بگیرد                   سـر تو را بر سر زانو بگیرد

 

فانوسهای اشک 1 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه ویرانه شد گلشن - علی انسانی

چشم انتظـاریها به سر آمد             خورشید زهرا جلوه گر آمد

تنهـا امیــدم از سفــر آمد             امشب بـه دیدارم پدر آمد

ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

من ماه خود را در طبق دیدم       رنگین ز خون رخسار حق دیدم

در شـام ظلمانی شفـق دیدم      مهــر رخِ ربُّ الفلــــق دیــدم

ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

امشـب بــه دیدار آمده یارم           در مقدم او جان به کف دارم

لـب بـر لبـش با گریه بگذارم           از ماه رویـش بـوسه بردارم

ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

طور تجلّا گشته غم خانه               جانان من شد شمع ویرانه

جـان من مظلومه پروانه               تا جـان دهم در راه جانانه

ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

بـا یــاد او شبها به سر بردم           از قاتلش دائم کتک خوردم

هر لحظه زنده گشتم و مردم          با آنکه مثــل لاله پـژمردم

ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

سینه سپر پیش بلا کردم               شـام بلا را کربلا کـردم

خون بر دل اهل ولا کردم              ننگ عـدر را برملا کردم

 ویرانه شد گلشن    چشم همه روشن (2)

 

مسافران صفر 2 - علی  انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه این مزار مرغکی بی آشیانست - علی انسانی

این مزار مُـرغکی بی‌آشیانه‌ست
قبر یک طفل یتیم و نازدانه‌ست

من یتیم‌ام من یتیم‌ام من یتیم‌ام

 

عمّه جان دیگر نمی‌گیرم بهانه
بلبل تـو امشب افتـد از ترانه

من یتیم‌ام من یتیم‌ام من یتیم‌ام

 

بِه بـود از گُلسِتـان، ویـرانۀ من
گشته این ویرانه مهمانخانۀ من

من یتیم‌ام من یتیم‌ام من یتیم‌ام

 

مسافران صفر 2 - علی انسانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بیا عمه امشب قمر آمده - علی انسانی

بیا عمّه امشب قمر آمده
پدر رفته با پا به سر آمده

اگر دل دو نیم‌ام      نگویی‌ یتیم‌ام         پدر آمده

 

دلم عمّه امشب خبر می‌دهد
شبـم را امیـد سحـر می‌دهد

اگر دل دو نیم‌ام      نگویی‌ یتیم‌ام         پدر آمده

 

دو چشمش نگویم چرا بسته است
پـدر از سفـر آمــده خستـه است

اگر دل دو نیم‌ام      نگویی‌ یتیم‌ام          پدر آمده

 

تو آگه ز سوز و گداز منی
تو تنهـا خریـدار ناز منی

اگر دل دو نیم‌ام      نگویی‌ یتیم‌ام          پدر آمده

 

مسافران صفر 2 - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن نوحه بیا عمه که امشب خرابه شده گلشن - علی انسانی

بیا عمّه که امشب، خرابه شده گلشن
پدر آمد و بـرگو، که چشم همه روشن

کنم جان به فدایش                      برای رونَمایش

واویلا واویلا واویلا واویلا

 

بگو عمّه که دیشب، پدر پیش که بودست
چـرا سـرش شکسته، چـرا لَبَش کبودست

کنم جان به فدایش                      برای رونَمایش

واویلا واویلا واویلا واویلا

 

اگـر بـه پـا نخیـزم، مگو ادب ندارم
که بهر عُذرخواهی، رمق به لب ندارم

کنم جان به فدایش                     برای رونَمایش

واویلا واویلا واویلا واویلا

 

ز بس که پیش دشمن، سپر به کودکان شد
بیـا و عمّه را بین، کـه این سپر کمان شد

کنم جان به فدایش                     برای رونَمایش

واویلا واویلا واویلا واویلا

 

تـویی آینۀ من، منـم مـرغ سخنگو
ولی طوطی سَبزت، شده رنگِ پرستو

کنم جان به فدایش                     برای رونَمایش

واویلا واویلا واویلا واویلا

 

مسافران صفر یک -  علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

متن شعر بیا ای سر بـه ویران با من ویران نشین سر کن - علی انسانی

بیا ای سر بـه ویران با من ویران نشین سر کن 
بُـزرگی کـن شبی را سـر در این کلبۀ محقـر کن 

 

ستـاره هـر چـه بـاشد می فـزاید جلـوۀ مـه را 
بتاب ای مـاه و دامان من امشب پُـر ز اختر کن 

 

اگر غنچه بخندد، بـاز گردد، گل شود، غم نیست 
نظـر ای بـاغبـان بـر غنچـۀ نشکفته پـرپـر کن 

 

اگـر چـه پـای تـو بـر دیـدۀ گـل هـا بود، امـا 
بیـا ویرانه یی را هـم بـه بـوی خود معطـر کن 

 

زبـان را نیست نیرویی کـه گـویـم، عمه ممنونم 
تـو بگشا لعل لـب، از او تَشّکُـر جـای دختر کن 

 

نه جای تو، نه جای عمه، نه جای من است اینجا 
مـرا هَمـره بِبَـر زیـن جـا و، همبـازی اصغـر کن

 

یک دم - علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نوحه واحد سنتی ویرانه روشن شد - علی انسانی

امشب خرابه از رخ تو مثل گلشن شد 
ویرانه روشن شد 
شکر خدا دیدار رویت قسمت من شد 
ویرانه روشن شد

 

کِی جای سلطانی شده در کنج ویرانه؟ 
ای جان و جانانه 
کاشـانۀ بی بـام و در، وادی ایمن شد 
ویرانه روشن شد

 

از چـه علـیّ اصـغـر خـود را نیـــاورده 
پنهان کجا کرده 
شاید که او هم کشته از بیداد دشمن شد 
ویرانه روشن شد

 

خواهم بگویم با پدر عمه فداکارست 
از بس وفادارست 
با چلچراغ اشـک او خانه مُـزّیَن شد 
ویرانه روشن شد

 

تـا بوده گـل در اختیـار بـاغبان بوده 
با او گل آسوده 
من آن گلم که باغبانم زیبِ دامن شد 
ویرانه روشن شد

 

یک دم- علی انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰